سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۸۵ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


روایات نباید با عقل و قرآن ناسازگار باشد
و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‏دهند.(سوره انسان آیه 5)

در تفاسیر آمده که چون امام حسن و امام حسین بیمار شدند حضرت علی و فاطمه علیهما السلام نذر کردند سه روز، روزه بگیرند و علی(ع) سه صاع جو تهیّه کرد و برای هر روز افطار خود پنج گردۀ نان تبخ نمودند.

روز اوّل موقع افطار مسکینی آمد و هر پنج گردۀ نان را به او دادند و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام و فضّه خدمتکار آنها بدون غذا ماندند و با آب افطار کردند، 
روز دوّم و سوم نیز به همین منوال هر پنج قرض نان را به یتیم و اسیر دادند و خود گرسنه ماندند و تا جایی که از ضعف و گرسنگی ... پس آن آیۀ:

﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨﴾ [۱۴۰] [الإنسان: ۸].
در شان ایشان نازل شد، 
آیا این مطالب با عقل و ایات روشن قران مطابقت دارد ؟

اوّلا : مگر یک مسکین ویا یتیم با چه مقدار سیر می شود آیا کسانی‌که خود گرسنه‌اند اگر بجای پنج گرده نان نصف یک نان را به مسکین می‌دادند و خودشان برای سلامتی و رفع گرسنگی با بقیه نان های باقی مانده افطارمی‌کردند کافی نبود ؟

ثنیا : آیا آنها با این کار به فرمان خدا که فرموده: ﴿وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ / و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده‏ دستى منما تا ملامت‏ شده و حسرت‏زده بر جاى مانى ( سوره اسرا ایه 29 ﴾ عمل کردند؟

ثالثا : چگونه علی به فاطمه و حسنین چنین صعف و گرسنگی طاقت فرسایی را تحمیل کرد و مجبور شدند سه روز فقط با آب افطار کنند و سحر ها چیزی برای خوردن نداشته باشند ؟

رابعا : فضه چه گناهی مرتکب شده بود که باید در نذر ایشان چنان گرسنگی و ضعفی را تحمل می کرد ؟

خامسا :مگر شکم یتیم یا اسیر و مسکین چقدر گنجایش داشته که باید با پنج نان سیر شوند ؟
آیا جز این است که قرآن به لغت عرفِ عرب نازل شده، و غیر این است که آیه می‌گوید: ﴿مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨﴾و هر سه را با واو عاطفه که دلالت بر جمع دارد آورده و معلوم می‌شود که این هر سه نفر در یک شب به در خانۀ علی آمدند و آنها در یک شب نانهای خود را به آنان داده اند و با همان دو صاع باقی مانده برای سحر خود نان تهیّه کردند 
بنابراین تفسیر به سه روز بی‌مورد است و نیازی نیست هر پنج نفر سه شب تمام افطار خود را به یک نفر انفاق کنند مضافا اینکه اگر بجای حرف عاطفه "واو" ثم آمده بود بلحاظ لغت روایت اوال محتمل بود اما در این آیه بین مسکیناً، یتمیاً و اسیراً ﴿ثُمَّ﴾نیامده تا اینکه به سه روز تفسیر شود، پس آنچه در تفاسیر آمده بر خلاف قرآن و عقل است

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


اگر نمی‏دانید از اهل اطلاع سؤ ال کنید.(سوره نحل / ایه 43)

صرفنظر از این که بر خلاف حتی آنچه در رساله های عملیه نوشته شده در اصول دین تقلید جایز نیست عوام الناس در اصول و فروع دین و مذهب مقلدند.

تقلید در احکام شرعی تقریبا در غالب مذاهب اسلامی ( باسثناء اخباریون که اصولا به حجیت قرآن هم عقیده ندارند) مورد تایید و حجت شرعی است و بنده در این فقره فعلا بحثی ندارم .
اما اشکال اینجاست که کسانی بخواهند هر عقیده درست و نادرست خود را بعضا با روایات جعلی و ساختگی هم که شده و یا قیچی کردن و تقطیع ایه و یا ایاتی از قران که هیچگونه دلالتی هم بر صحت عقیده آنها ندارد و چه بسا متضاد با آن , برای توجیه و تحمیل نظر خود مورد استناد قرار دهند .
سوال این است که چه رابطه ای بین ایه بالا در مورد این حکم که انهایی که (نسبت به یک قضیه جاهلند) "برای آنکه بدانند " باید به دانایان رجوع کنند با این برداشت از آیه که مطابق آن واجب است عالم از جاهل تقلید کند وجود دارد ؟!

به نعبییر دیگر قرآن فرموده بپرسید برای اینکه"بدانید" ایشان می فرمایند بر اساس این آیه اگر نمی دانید باید "تقلید" کنید !
پ.ن
فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست (ایه 92 سوره آل عمران)

به نظرم اگر گوهر اخلاق و فصل مشترک تمامی مکاتب و نظامات و نظریه های اخلاقی در طول تاریخ و عرض جغرافیا دگر خواهی و پرهیز از روحیه اگوئیسم و ترجیح خود و خواسته‌های شخصی بر دیگران باشد که هست این معنا به روشنی در این قاعده زرین هویداست..

پ.ن
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


برخی از صفات انسان های ممتاز

1- و آنان که بر سر [گفتار و کردار] باطل حاضر نمى شوند و هرگاه به لغو و بیهوده بگذرند بزرگوارانه مى گذرند.

2- ...
سوره فرقان به برجسته ترین صفات فرزانگان و انسان های ایده ال از دیدگاه قران اشاره کرده پیشنهاد می کنم صفات این افراد را با معیار هایی که در جامعه مذهبی امروز از افراد متدین و مذهبی ارائه می شود مقایسه کنید . به نظرم برای داوری در این مورد شهود هر یک از ما کافی باشد.

قول زور یعنی شهادت ناحق و دروغ دادن مانند آنچه خلق الله بر سر قبور امام و امازاده می خوانند «أَشْهَدُ أَنَّکَ تَری مَقَامِی وَتَسْمَعُ کَلَامِی وَتَرَّدُ جَوَابِی» و به نادیده و نا شنیده گواهی می دهند در حالی که نه جوابی از قبر می‌شنوند و نه او آن بنده را می‌ بیند. 
این احتمال هم وجود دارد مقصود از ﴿لَا یَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ﴾، این باشد که در مجالسی که دروغ گفته می‌شود حاضر نمی‌شوند و گوش به خزعبلات نمی دهند مانند بیشتر اراجیفی که در این دوره زمانه به نام مذهب در بعض منابر و مجالس اعم از مساجد و هیات ها و تریبون های رسمی و غیر رسمی به خدا و پیغمبر نسبت می دهند.
و مقصود از ﴿مَرُّواْ کِرَامٗا﴾این است که از کنار کارهای بیهوده و لغو کریمانه می گذرند و توجهی به این امور ندارند 
.

پ.ن 
وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا (سوره فرقان ایات 72 تا ...)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


کوثر کیست و یا چیست ؟

ما تو را کوثر دادیم . 
از اخبار غیبی قرآن باز می توان به سوره کوثر اشاره کرد در باره شأن نزول این سوره، گفته شده شخصی آن پیامبر (ص) را از تداوم نسل محروم دانسته بود. و جمله «إنّا أعطیناک الکوثر»، در حقیقت پاسخی به او و بشارتى است به پیامبر (ص) در اعطای کوثز به آن جناب. 
ا- برغم اینکه کوثر را نهری در بهشت (مقاییس اللغة) و یا سروَر و داراى خیر فراوان (صحاح)دانسته اند بنا برمشهور به قرینه آخرین آیه که نتیجه عطاى «کوثر»، «ابتر» (نسل بریده) نماندن پیامبر(ص) است.گفته شده فاطمه(س) که نسل پیامبر(ص) از او است «کوثر» خواهد بود اما آنچه مسلم است در شأن نزول ها و روایات که بعضی کوثر را نهر با خیر کثیر و یا شفاعت آورده اند , برخلاف قول مشهور هیچ سخنى از تطبیق «کوثر» بر فاطمه(س)، به میان نیامده است.

2- بنظر می رسد بر اساس قاعده کلی "القران یفسر بعضه بعضا "بنا بر ادله زیر کوثر و یا همان خیر کثیر ,قران کریم است .

الف : هیچ دلیل تاریخی بر اضمحلال نسل مشرکانی که نسبت ابتر بودن را به ایشان می دادند وجود ندارد ضمن اینکه تداوم نسل آنها منشاء فضیلتی برای مشرکان نمی باشد. 
ب- صرف کثرت ذریه شانی برای پیامبر (ص) نیست و اهلیت حقیقی در دین فقط بر اساس ایمان و عمل صالح است "فمن تبعنی فانه منی " (هر که از من پیروى کند بى گمان او از من است / سوره ابراهیم / آیه 36)
ج- از جمع دو آیه :
1- : "یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا" (حکمت را به هر کس که بخواهد مىبخشد، و هر که را حکمت داده شود یقینا خیر بسیارى داده شده است / سوره بقره آیه 269 ) که حکمت خیر کثیر معرفی شده 
2 : و آیه "وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ "(سوگند به قرآن حکمت آموز / سوره یس /آیه 2 ) و وصف حکمت آموز برای قران , شکی باقی نمی ماند که کوثر همان قران کریم است که تا آخر الزمان بندگان مومن از خیر و برکت سرشار و هدایت آن بهره مند خواهند شد. والله اعلم بالصواب

پ.ن 
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (سوره کوثر آیه 1)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


محققا کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد (سوره احقاف آیه 13)

بارها عرض کردم که به اعتقاد من هم گوهر ادیان عموما و اسلام خصوصا اخلاق است 
همانطور که در روانشناسی اخلاق به آثار و نتایج اخلاقی زیستن در بعد روانی انسان پرداخته شده و بسیاری بر این باورند احساس آرامش و امنیت درونی یکی از نشانه های سلامت روانی است .
و شاید به جهت همین جهت است که در قران نیز به این احساسات و عواطف انسانی به عنوان پاداشی برای انسان های تراز مکتب اشاره شده است.

در ایه بالاخداوند موحدین و یکتا پرستان حقیقی که را که بر طریق ایمان محکم و استوار می ایستند به دو نعمت یزرگ بشارت داده :
1- نداشتن ترس و وحشت ناشی از جهل و نادانی ار آینده نا معلوم که می تواند آرامش درونی انسان راهمواره مورد تهدید جدی قرار دهد .(لا خوف علیهم)

2- ایمنی از حزن و اندوه از گذشته که چه بسا با اشتباهات و خطاهای کوچک و بزرگی عجین بوده است و انسان را غمگین و آزرده خاطر می کند.(و لا یحزنون)

در آخرین روز ماه رمضان خدا را شاکرم که این توفیق را نصیبم کرد تا وعده که داده بودم محقق شود با تاکید بر اینکه خطای آنچه گفته شد ناشی از نقص و بضاعت مزجات این بنده از علم و دانش و درستی و صواب آن مرهون لطف و عنایت رب العالمین بوده است.
در خاتمه بر خود لازم می دانم از توجه همه عزیزانی که در این مدت با حوصله و بزرگوارانه این سلسله گفتارها را دنبال کرده و بعضا با نظریات مشفقانه خود بنده را یاری کردند تشکر کنم.

پ.ن 
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

آنهایی که طعم پدر بودن را چشیده اند بهتر می دانند که چه سخت است از فلاکت و بد بختی دختر و چگرگوشه خود برای دیگران گفتن .
مرد حدود پنجاه سال سن داشت با ظاهری مذهبی و البته بسیار مودب و با وقار آرام و شمرده حرف می زد و با وجود اضطراب و نگرانی شدید سعی می کرد خودش را خونسرد نشان بدهد.
گفت که چهار سال پیش دخترش در دوره فوق لیسانس با یکی از دانشجوهای دانشکده آشنا شده و با هم ازدواج کرده اند
بعد از گذشت دوسال یک روز که زن به خارج از منزل رفته وقتی به خانه بر می گردد متوجه می شود اقای داماد با یک دختر جوان در خانه خلوت کرده و ... کار به مشاجره و دخالت خانواده های دوطرف کشیده می شود و در نهایت با اظهار ندامت و پشیمانی شوهر قضیه فیصله پیدا می کند .
مرد با بغضی که در گلو داشت ادامه داد برخلاف انتظار و برغم قول و قرار های قبلی متاسفانه این موضوع ختم به خیر نشد و اخیرا دخترش با وجود اینکه از این جوان حامله می باشد با خبر شده شوهرش در روزهای تعطیل به بهانه کوهنوردی با خانم دیگری ارتباط دارد .
راستش نمی دانستم که ان مرد چه انتظاری از من دارد اما مطمئن بودم برغم تمایل فراوان برای کمک و راهنمایی او کار چندانی نمی توانم برایش انجام دهم .واقعیت چنین است که برای حل امثال این مورد و دهها و صدها مورد دیگر تیغ قانون بسیار کند تر از آن است که به نظر می رسد وحقوق موضوعه بسیار ناتوان تر است که در این معرکه به یاری مظلوم قیام کند و حق آنان را از امثال این بوالهوسان بستاند و آنان را از این گونه زندگی های نکبت بار برهاند.
به نظرم کمترین حق زن به عنوان عضوی از جامعه بشری در این مصاف نابرابر حاکم شدن در تعیین سرنوشت و آینده خویش است.
بارها و بارها این حقیردر همین صفحه و با بیان موارد متعددی از این قبیل توصیه کرده ام که اگر چه به هر دلیل و علت قوانین جاری مملکت در این گونه امور و نا بسامانی ها که ادامه زندگی مشترک را برای زوجه ناممکن می کند فشل و نا کارامد است اما با استفاده از راهکارها و ترفندهایی که در خود قانون پیش بینی شده می توان تا حدود زیادی از اینگونه بیعدالتی ها پیشگیری کرد آیا وقت ان نریسده که والدین دختران فرهنگ غلط " دختری که با لباس سفید به خانه شوهر رفت با کفن سفید از خانه او بیرون می آید را به زباله دان تاریخ بسپارند و در جهت برقراری حقوق مساوی و پیشگیری از افتادن عزیزانشان در مخمصه هایی که نمونه هایی از آن بیان شد بر شرط وکالت در طلاق برای زن از همان گفتگوهای اولیه پافشاری کنند؟...


... خاطرات دفترخانه

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


با مشقت پدر و برادرش او را که بخاطر فلج هر دو پا روی ویلچر نشسته بود از پله ها بالا آوردند .
پدرش روحانی و برادر بزرگتر هم طلبه بود همسر مرد جوان بیست و یکی دو سال بیشتر نداشت به نظرم او هم درس طلبگی می خواند پدر دخترخانم برای اینکه رضایت خودش را اعلام کند زودتر از آمدن من آمده و رفته بود.
حاج آقا پدر مرد جوان او را با ولیچر به داخل دفتر کار من آورد خانمش هم همراهشان آمد.
از همسر مرد علت حضورش را پرسیدم گفت می خواهد مهریه اش را ابراء کند منتهی به این شرط که شوهرش به او وکالت بدهد تا بتواند خودش را مطلقه کند با توجه به شرایط سنی خانم از او پرسیدم :
آیا مطمئن هستی می خواهی تمام 114 سکه مهریه ات را ببخشی ؟
سرش را تکان داد 
پرسیدم : منظورتان را متوجه نشدم من باید یقین داشته باشم که شما برای انجام این کار رضایت دارید 
گفت چاره ای ندارم ... آدرس محل سکونت شان را پرسیدم از محل دفتر خانه فاصله زیادی داشت دخترخانم توضیح داد چند ماهی است که در منزل پدری زندگی می کنم ایشان هم در منزل پدرشان هستند منزل پدری ام در همین نزدیکی است.

موقع امضای سند متوجه شدم مرد جوان علاوه بر فلج هر دو پا شدیدا کم بیناست
برای همین مجبور شدم از پدر و برادر بزرگتر او به عنوان معتمد استفاده کنم

تجربه گویای این حقیقت است که فرجام بسیاری از پیوندهای زناشویی که صرفا تحت تاثیر عواطف و احساسات و ناشی از انگیزه های اخلاقی و ایثارگرانه می باشد بدون درنظرداشتن ظرفیت و آستانه تحمل زوجین خصوصا زوج های جوان در برابر نیازهای طبیعیِ انسانی فرجام تلخی است..


...خاطرات دفترخانه

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

مرد جوان با اشاره به خانم محجبه ای که کنارش نشسته بود گفت مدتی است با ایشان آشنا شده ام و همدیگر را دوست داریم اما هنوز نتوانسته ام مادرم را که بعد از فوت پدر تنها تکیه گاهش من هستم برای ازدواج راضی کنم فرصت بیشتری لازم است اما از طرف دیگر پدر خانم تا اماده شدن مقدمات عقد دائم برای جاری کردن صیغه محرمیت رضایت ندارد ...دنبال راه حلی بود تا پدر دختر را به نحوی راضی کند.
پدر به درستی معتقد بود در صورت جاری شدن صیغه عقد موقت و بهم خوردن قرار ازدواج دخترش شرعا و از منظر عرف بیوه محسوب خواهد شد.
دخترخانم که بعدا معلوم شد فارغ التحصیل رشته حقوق هم هست ابدا چیزی نمی گفت مرد جوان گفت رابطه ما تنها بر مبنای علاقه است ایشان حتا حاضر نبود همین قرار 14 سکه بهار آزادی را به عنوان مهر قبول کند و فقط با اصرار من پذیرفت.
برای حل قضیه و کسب رضایت پدر سه سند تنظیم شد .
1- وکالت ازدواج از طرف مرد به خانم اعم از دائم و موقت با قید چهاده عدد سکه بهار آزادی به عنوان مهریه برای مدت دو سال
2- تعهد مرد جوان به عدم ازدواج با هر شخص (به استثناء مزاوجت با متعهد له یعنی همان خانم ) در مدت اعتبار وکالتنامه
3- رضایت پدر دختر خانم برای ازدواج دخترش با همان مرد جوان
پ.ن
به نظرم صحت و یا عدم صحت بند دو اجتهادی است ضمن اینکه با هیچ مقرره قانونی و یا کتاب و سنت مغایرت داشته باشد


...خاطرات دفترخانه 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


امروز خانمی مسیحی برای تنظیم سند تشرف به دین اسلام از طرف یکی از دفاتر ازدواج معرفی شده بود این قضیه موجب شد تا تورقی به یکی از نمونه های اسناد بزنم .

معمولِ دفاتر اسناد رسمی این است که برای تنظیم انواع اسناد روتین و عادی از فرم های نمونه استفاده می کنند و یکی از قدیمی ترین تالیفات در این خصوص کتاب نمونه اسناد آقای غلامرضا حجتی اشرفی است که بکرات تجدید چاپ شده و شاید یکی از اسباب اعتبار ان در بین دفاتر اسناد رسمی همین قدمت از طرفی و تعداد کم تالیف در این مورد از سوی دیگر است .
عوامل پیش گفته نوعی مرجعیت و اعتبار خاص به این اثر بخشیده تا جایی که همکاران سردفتر کمتر به خود اجازه می دهند تا به نقد و در صورت لزوم ویرایش و تصحیح فرم های موجود در کتاب که به نظر نگارنده نیاز به اصلاح و نقادی دارد بپردازند .
بنده در گذشته به نمونه هایی از ایرادات این اسناد اشاراتی داشته ام و امروز سندی را که جناب اشرفی با عنوان اقرار در کتاب خود تنظیم نموده اند عینا باز نویسی و مورد نقد قرار می دهم

نوع سند :اقرار 
اینجانب ....فرزند ...دارای شناسنامه ...و....
در کمال صحت نفس و بقای عقل و شعور , صریحا اقرار می نمایم که با آشنایی از معارف و حقایق اسلامی و اصول و فروع دین مبین اسلام (که برایم روشن گردیده) با نهایت میل و رضا و رغبت از پیروی دین / آیین ...دست برداشته و با اظهار و اقرار به شهادتین ثالثه اعلام می نمایم که با شور و شادی فراوان به دین مبین اسلام تشرف حاصل نموده و از این پس متدین به دین مقدس اسلام بوده و هستم و مسلمان می باشم و با اعتقاد راسخ به آن و حکومت حق و عدل قرآن مجید , یک فرد شیعه مذهب اثنی عشری الی الابد بوده و باقی خواهم ماند که انشاء الله خداوند تبارک و تعالی این بنده و همه بندگان خود را به صراط مستقیم هدایت فرماید و از این پس شناسائی ام با نام و نام خانوادگی .....که برای خود انتخاب کرده ام خواهد بود.

ایرادات 
1- نوع سند - عنوان این سند ( اقرار )با ماهیت اقرار متفاوت است اقرار در معنای فقهی و حقوقی عبارت است از اخبار به حقی برای غیر بر ضرر خود ماده 1259 قانون مدنی بر این معنا صراحت دارد .

ضرر به چه کسی ؟ تشرف به اسلام به ضرر کسی که به این دین مشرف می شود ؟ این عنوان (اقرار) وهن به دین است .
توصیه می کنم بجای عبارت اقرار از عبارت تصدیق (این عبارت در ترمینولوژی علم حقوق دکتر لنگرودی در مورد هرگونه سند که به حال دارنده آن برای کاری مفید باشد تعریف شده است ) و یا اظهار به تشرف به دین اسلام استفاده شود .

2- از شرایط لازم برای هر متن حقوقی علی الاعم و سند رسمی علی الاخص پرهیز از زیادگویی و تطویل در کلام است متن حقوقی باید "ما قل و ما دل" باشد

عبارت ..."در کمال صحت نفس و بقای عقل و شعور , صریحا اقرار می نمایم که با آشنایی از معارف و حقایق اسلامی و اصول و فروع دین مبین اسلام (که برایم روشن گردیده) با نهایت میل و رضا و رغبت از پیروی دین / آیین ...دست برداشته" تماما حشو و زاید است احراز اهلیت اشخاص به عهده سردفتر و از وظایف ذاتی او است و نیاز به درج آن در سند رسمی نیست 
همچنانکه قید میل و رضا و رغبت اظهار کننده بی وجه می باشد

3- در متن حقوقی این سند نوشته شده متقاضی و یا همان تصدیق کننده تشرف به دین اسلام , اقرار به شهادتین ثالثه اعلام می نماید در صورتیکه متفق علیه مذاهب اسلامی این است که اظهار شهادتین برای ورود شخص به دین اسلام کفایت می کند و احکام مسلمان بر فرد جاری می گردد شهادت ثلاثه نه ربطی به تشرف به دین اسلام دارد و نه علمای شیعه بیان این شهادت را حتی در اذان و اقامه جایز می دانند الا به قصد عدم ورود یعنی وقتی شخص به ولایت علی ابن ابیطالب شهادت می دهد باید قصد کند که این شهادت جزء اذان و اقامه نیست!

4- تعهد به باقی بودن به دین اسلام و شیعه اثنی عشری و یا هر دین و ایین دیگر با قید الی الابد با اصل حریت انسان و اخلاق باور که مستلزم اتباع از دلیل و برهان در هر مقطع زمانی و شرط عقل است و مورد تایید قران کریم در انتخاب احسن است منافات دارد ضمن اینکه محل و موضع دعا برای بندگان خدا و درخواست هدایت آنها به راه مستقیم نیز مشمول تذکر بند دوم بوده و قید آن در سند رسمی بلا وجه است و حاجت به بیان ندارد.
متن پیشنهادی

تصدیق تشرف به اسلام
حاضر ایندفتر گردید خانم ...با مشخصات مذکور و بعدالحضور ضمن اخبار مبنی بر اینکه از پیروی دین ....منصرف شده با اظهار به شهادتین و تصدیق دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشر نام و نام خانوادگی ... را برای خود انتخاب نمود.


...خاطرات دفترخانه 

  • پرویز رضایی