سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

  • ۰
  • ۰

کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند.( سوره توبه / ایه 82 ). 

وقتی هویت یک مذهب و مرام با برگزاری مراسم سالگرد تولد و وفات بزرگان دینی و مذهبی تعریف می شود علی القاعده پیروان برای ارضاء هر چه بیشتر حس مذهبی و دینی خود تلاش می کنند تا در این مراسم و آیین ها حضوری چشم گیری داشته باشند.
همچنانکه در مذهب تشیع به دلیل وقایع شهادت و وفات ائمه زمینه برگزاری مراسم عزاداری نسبت به جشن های مذهبی و اعیاد به مراتب آماده تر است .

مضافا اینکه به تبع, متولیان مذهب نیز در ساحت براگیختن احساسات و عواطف پیروان در مقایسه با ساحت اندیشه و معرفت از تبحر و تخصص بیشتری برخوردارند
از آثار این نوع هویت سازی رشد فراوان تعداد ایام سوگواری است که خصوصا در سال های پس از انقلاب رشد بی سابقه ای داشته است, روزهایی به این ایام اضافه شده و بعضا ایامی که در گذشته روز وفات و یا شهادت نامیده می شد در حال حاضر به یک و یا دو سه ,دهه عزاداری تبدیل گردیده است .

دور از انتظار نیست که اگر اوضاع و احوال به همین منوال پیش برود در تمام طول سال مراسم نوحه خوانی و عزاداری برای بزرگان دین جای همه فعالیت های دینی و غیر دینی مردم را اشغال کند و رخت سیاه عزا علی الدوام از تن ها بیرون نرود .
یکی از دوستان مذهبی که معمولا ایه ای تقطیع شده از فرآن را هم برای توجیه همه اعتقادات خود شاهد می آورد برای توجیه غلبه فرهنگ سوگواری و غم و اندوه بر شادی و سرور به این ایه از قران کریم استناد می فرمود که : 
.. فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ 
یعنی : کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند.( سوره توبه / ایه 82 ). 
پ.ن 
این آیه در مورد منافقانی است که همراه رسول خدا(ص ) به جهاد نرفتند و از این عمل خود و مخالفت بارسول خدا(ص ) شادمان هم بودند فلذا پروردگار خطاب به پیامبر فرمود به آنها که خیال می کنند فرار از جهاد آنها را ازحرارت گرما نجات می دهد، بگو اگر می دانستند به سبب این عمل به آتش جهنم دچار می شوند , هرگز از جهاد تخلف نمی کردند پس کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

پرویز رضایی، حقوقدان طی یادداشتی نوشت :
تا همین گذشته های نه چندان دور مهریه در روابط زوجین تاثیر چندانی نداشت و همانطور که به لحاظ حقوقی، بود و نبود صداق موجب صحت و بطلان عقد نیست، فرهنگ عمومی نیز حرفش این بود که مهریه را کی داده و کی گرفته !

اما حال این قضیه جایگاهی متفاوت پیدا کرده و مهریه به یکی از ارکان مهم زندگی مشترک تبدیل شده است. کسانی که معتقد بودند مهریه را کی داده و کی گرفته وقتی آمار پرونده های مهریه در دادگاه‌ها و مراجع اجرای ثبت می بینند، این ضرب‌المثل را از یاد می برند.

مهریه که در واقع تصور می شد هر چه میزانش بالاتر باشد پایه، اساس و دوام خانواده مستحکم تر می شود، درست برخلاف این تلقی عمل کرد و تبدیل به چماقی برای برقراری توازن قدرت بین زنان و مردان شد.

پیشنهاد

این پیشنهاد مبتنی بر این پیش فرض است که کارکرد مهریه، عامل استمرار زندگی مشترک نیست و نه تنها موجب دوام زندگی وفادارانه نمی‌شود بلکه خود می تواند مهمترین عامل تهدید روابط زوجین باشد. در صورتی که مهریه ناچیز باشد موجب جری شدن مردان می شود و چنانچه غیر متعارف و بالا باشد نقش چماقی در دست بعضی خانم ها را بازی می کند.

بنا بر این اگر قرار است چیزی تغییر کند چاره ای جز تجدید نظر در پیش فرض نگاه عرفی و تغییر قانون نیست، به این شکل که ساز و کاری لازم است تا مبنا مهریه را به مفهوم همان ضرب‌المثل کی داده کی گرفته نزدیک کند. پیشنهاد راهکار قانونی برای حل این مشکل، تصویب یک ماده واحده است که در عین سادگی می تواند تحول بزرگی در نظام فعلی خانواده به وجود بیاورد.

ماده واحده:

«از تاریخ تصویب و اجرایی شدن این قانون مهریه تعیین شده در عقد نکاح فقط در مواردی قابل مطالبه است که حکم طلاق بدون تقصیر زن و صرفاً به درخواست مرد صادر می شود.»

همانطور که مشخص است در صورت تصویب این قانون، در شرایط عادی و قبل از اقدام مرد برای طلاق همسرش، مطالبه مهریه معنایی نخواهد داشت و اقدام برای طلاق در واقع اقدام برای پرداخت مهریه هم خواهد بود.

تصویب این قانون می تواند هم در روابط عرفی و هم در رویه قضایی کشور یک اقدام اصلاحی و رو به جلو محسوب شود. روابط عرفی و زندگی مشترک با این قانون همیشه در معرض اقدام یک‌سویه زن برای درخواست مهریه نیست مخصوصاً در مهریه های بالا که همچون تیغی برافراشته و آماده بر گردن مرد است.

از سوی دیگر نیز مهریه های ناچیز با بهانه اینکه از همان اول زندگی مشترک مرد بدهکار است وضع نمی‌شود و فقط منوط به درخواست طلاق است. تقلیل آمار درخواست های مهریه (قبل از طلاق) و عدم تشکیل پرونده های مختلف مهریه در محاکم قضایی از مزایای این قانون است.

از نگاه حقوقی و شرعی نیز این ماده هیچ گونه مغایرتی با قوانین عام و شرع مقدس ندارد چرا که بر اساس این قانون فقط حق تقاضای پرداخت مهریه مشروط به درخواست طلاق از طرف مرد است و زن همچنان مالک مهر است لیکن همانگونه که عقد قرض می تواند موجل باشد زمان پرداخت مهریه موجل است.

بدیهی است تا تصویب این قانون، چاپ و درج مفاد ماده پیشنهادی به عنوان یک شرط مورد تراضی در عقدنامه های ازدواج بلامانع است.                                                                                       لینک خبر :

https://www.mehrnews.com/news/4660361/%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B0%D9%81-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


بگو چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا مى ‏رهاند در حالى که او را به زارى و در نهان مى‏ خوانید...
بگو خداست که شما را از آن [تاریکیها] و از هر اندوهى مى ‏رهاند باز شما شرک مى ‏ورزید (سوره انعام ایات 63 و 64)

از پیام ها و نتایج اعتقاد به توحید باور "نقش اختصاصى خداوند" در برهه هاى حساس و بحرانهاى زندگى و نجات آدمیان از مهلکه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.
بعد از آشنایی با امامزادگانی با نام هایی عجیب و غریب مثل امامزاده بیژن و قلقلی و .. امروز چشمم به یک زوج امامزاده به اسامی "دال " و امامزاده"ذال" روشن شد بنده فعلا به شجره نامه این امامزادگان که تعداد آنها در این سی و خُرده ای سال بعد از انقلاب رشد تقریبا هشتصد در صدی داشته و سندیت و اصالت آنها کاری ندارم اما عرض من این است که علی فرض صحت روانه شدن و روانه کردن مردم به این اماکن و امامزاده ها که انشاء الله همه در دوره ای از زمان وجود خارجی داشته و از اولیاء الله هم بوده اند , محل توجه واقع شدن ایشان با روح توحید و شعار "لا اله الا الله " یعنی معطوف شدن تمام توجهات به ذات لا یزال الله متعال در سختی ها و مصائب زندگی در تضاد و تنافی است.

پ.ن
قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً.....
قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ...

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


تدبری در سوره قدر
همیشه فهم سوره قدر برای من سهل ممتنع بود و به هر اندازه که تفسیر آن را از زبان آقایان علما بیشتر می شنیدم و در کتابهای تفسیر بیشتر می خواندم موضوع برایم پیچیده تر می شد تا اینکه تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده بجای رفتن سراغ این کتابها و حرف و حدیث هایی که غالبا هم هیچ دلیل و مدرکی از کتاب خدا و فرمایشات معتبر پیامبر اسلام (ص) ائمه علیهم السلام ندارد به فرمان الله متعال در خود آیات و ظواهر آیات که به هر حال نزد اکثر مسلمانان بجز اقلیتی (اهل تاویل ) حجیت دارد تدبر کنم . نتیجه فهم ساده و عرفی من از این سوره به موارد زیر خلاصه شد:

1-نزول قرآن به تصریح آیه اول این سوره در شب قدر است یعنی وحی بر پیامبر (ص) در این شب آغاز شده است.

2- بنا بر دلیل بند یک مبعث رسول اکرم (ص) در شب قدر در نتیجه در ماه رمضان است.

3-تنزل که بلحاظ قواعد علم صرف از ریشه تتنزل است حکایت از نزول تدریجی قرآن دارد نزول دفعی به همبن دلیل و چندین شاهد قرآنی دیگر نادرست است .

4-بنا بر سیاق آیات شرافت و منزلت این شب بدلیل نزول قرآن است لذا کلمه قدر در این سوره بجز معنای ارزش و منزلت ندارد و به این سبب است که رحمت و برکت الهی شامل بندگان خداست .

5-تعیین مقدرات و سرنوشت مردم از در این شب صحیح نیست و مخالف بسیاری از ایات دیگر قران است که انسان را حاکم بر سرنوشت خود می داند.

6-از معنای ظاهر این ایه "و ما ادراک... "که مخاطب آن شخص پیامبر(ص) است به سادگی فهمیده می شود که آنچه بسیاری از مفسرین در مورد این شب گفته اند مدرکی ندارد وقتی پیامبر (ص) به فرمایش الله متعال چیزی در مورد این شب نمی داند دیگران جای خود دارند.

7- با توجه به اینکه پیامبر اسلام (ص)خاتم انبیاست در های آسمان و وحی تا ابد بر احدی باز نیست و قرآن که وحی الهی است بر کسی نازل نمی شود. (و الله اعلم)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند رحمتگر مهربان

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾ ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (1)

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾ و از شب قدر چه آگاهت کرد (2)

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (3)

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾ در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (4)

سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾ [آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (5)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


روایات نباید با عقل و قرآن ناسازگار باشد
و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‏دهند.(سوره انسان آیه 5)

در تفاسیر آمده که چون امام حسن و امام حسین بیمار شدند حضرت علی و فاطمه علیهما السلام نذر کردند سه روز، روزه بگیرند و علی(ع) سه صاع جو تهیّه کرد و برای هر روز افطار خود پنج گردۀ نان تبخ نمودند.

روز اوّل موقع افطار مسکینی آمد و هر پنج گردۀ نان را به او دادند و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام و فضّه خدمتکار آنها بدون غذا ماندند و با آب افطار کردند، 
روز دوّم و سوم نیز به همین منوال هر پنج قرض نان را به یتیم و اسیر دادند و خود گرسنه ماندند و تا جایی که از ضعف و گرسنگی ... پس آن آیۀ:

﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨﴾ [۱۴۰] [الإنسان: ۸].
در شان ایشان نازل شد، 
آیا این مطالب با عقل و ایات روشن قران مطابقت دارد ؟

اوّلا : مگر یک مسکین ویا یتیم با چه مقدار سیر می شود آیا کسانی‌که خود گرسنه‌اند اگر بجای پنج گرده نان نصف یک نان را به مسکین می‌دادند و خودشان برای سلامتی و رفع گرسنگی با بقیه نان های باقی مانده افطارمی‌کردند کافی نبود ؟

ثنیا : آیا آنها با این کار به فرمان خدا که فرموده: ﴿وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ / و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده‏ دستى منما تا ملامت‏ شده و حسرت‏زده بر جاى مانى ( سوره اسرا ایه 29 ﴾ عمل کردند؟

ثالثا : چگونه علی به فاطمه و حسنین چنین صعف و گرسنگی طاقت فرسایی را تحمیل کرد و مجبور شدند سه روز فقط با آب افطار کنند و سحر ها چیزی برای خوردن نداشته باشند ؟

رابعا : فضه چه گناهی مرتکب شده بود که باید در نذر ایشان چنان گرسنگی و ضعفی را تحمل می کرد ؟

خامسا :مگر شکم یتیم یا اسیر و مسکین چقدر گنجایش داشته که باید با پنج نان سیر شوند ؟
آیا جز این است که قرآن به لغت عرفِ عرب نازل شده، و غیر این است که آیه می‌گوید: ﴿مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨﴾و هر سه را با واو عاطفه که دلالت بر جمع دارد آورده و معلوم می‌شود که این هر سه نفر در یک شب به در خانۀ علی آمدند و آنها در یک شب نانهای خود را به آنان داده اند و با همان دو صاع باقی مانده برای سحر خود نان تهیّه کردند 
بنابراین تفسیر به سه روز بی‌مورد است و نیازی نیست هر پنج نفر سه شب تمام افطار خود را به یک نفر انفاق کنند مضافا اینکه اگر بجای حرف عاطفه "واو" ثم آمده بود بلحاظ لغت روایت اوال محتمل بود اما در این آیه بین مسکیناً، یتمیاً و اسیراً ﴿ثُمَّ﴾نیامده تا اینکه به سه روز تفسیر شود، پس آنچه در تفاسیر آمده بر خلاف قرآن و عقل است

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


اگر نمی‏دانید از اهل اطلاع سؤ ال کنید.(سوره نحل / ایه 43)

صرفنظر از این که بر خلاف حتی آنچه در رساله های عملیه نوشته شده در اصول دین تقلید جایز نیست عوام الناس در اصول و فروع دین و مذهب مقلدند.

تقلید در احکام شرعی تقریبا در غالب مذاهب اسلامی ( باسثناء اخباریون که اصولا به حجیت قرآن هم عقیده ندارند) مورد تایید و حجت شرعی است و بنده در این فقره فعلا بحثی ندارم .
اما اشکال اینجاست که کسانی بخواهند هر عقیده درست و نادرست خود را بعضا با روایات جعلی و ساختگی هم که شده و یا قیچی کردن و تقطیع ایه و یا ایاتی از قران که هیچگونه دلالتی هم بر صحت عقیده آنها ندارد و چه بسا متضاد با آن , برای توجیه و تحمیل نظر خود مورد استناد قرار دهند .
سوال این است که چه رابطه ای بین ایه بالا در مورد این حکم که انهایی که (نسبت به یک قضیه جاهلند) "برای آنکه بدانند " باید به دانایان رجوع کنند با این برداشت از آیه که مطابق آن واجب است عالم از جاهل تقلید کند وجود دارد ؟!

به نعبییر دیگر قرآن فرموده بپرسید برای اینکه"بدانید" ایشان می فرمایند بر اساس این آیه اگر نمی دانید باید "تقلید" کنید !
پ.ن
فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست (ایه 92 سوره آل عمران)

به نظرم اگر گوهر اخلاق و فصل مشترک تمامی مکاتب و نظامات و نظریه های اخلاقی در طول تاریخ و عرض جغرافیا دگر خواهی و پرهیز از روحیه اگوئیسم و ترجیح خود و خواسته‌های شخصی بر دیگران باشد که هست این معنا به روشنی در این قاعده زرین هویداست..

پ.ن
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


برخی از صفات انسان های ممتاز

1- و آنان که بر سر [گفتار و کردار] باطل حاضر نمى شوند و هرگاه به لغو و بیهوده بگذرند بزرگوارانه مى گذرند.

2- ...
سوره فرقان به برجسته ترین صفات فرزانگان و انسان های ایده ال از دیدگاه قران اشاره کرده پیشنهاد می کنم صفات این افراد را با معیار هایی که در جامعه مذهبی امروز از افراد متدین و مذهبی ارائه می شود مقایسه کنید . به نظرم برای داوری در این مورد شهود هر یک از ما کافی باشد.

قول زور یعنی شهادت ناحق و دروغ دادن مانند آنچه خلق الله بر سر قبور امام و امازاده می خوانند «أَشْهَدُ أَنَّکَ تَری مَقَامِی وَتَسْمَعُ کَلَامِی وَتَرَّدُ جَوَابِی» و به نادیده و نا شنیده گواهی می دهند در حالی که نه جوابی از قبر می‌شنوند و نه او آن بنده را می‌ بیند. 
این احتمال هم وجود دارد مقصود از ﴿لَا یَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ﴾، این باشد که در مجالسی که دروغ گفته می‌شود حاضر نمی‌شوند و گوش به خزعبلات نمی دهند مانند بیشتر اراجیفی که در این دوره زمانه به نام مذهب در بعض منابر و مجالس اعم از مساجد و هیات ها و تریبون های رسمی و غیر رسمی به خدا و پیغمبر نسبت می دهند.
و مقصود از ﴿مَرُّواْ کِرَامٗا﴾این است که از کنار کارهای بیهوده و لغو کریمانه می گذرند و توجهی به این امور ندارند 
.

پ.ن 
وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا (سوره فرقان ایات 72 تا ...)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


کوثر کیست و یا چیست ؟

ما تو را کوثر دادیم . 
از اخبار غیبی قرآن باز می توان به سوره کوثر اشاره کرد در باره شأن نزول این سوره، گفته شده شخصی آن پیامبر (ص) را از تداوم نسل محروم دانسته بود. و جمله «إنّا أعطیناک الکوثر»، در حقیقت پاسخی به او و بشارتى است به پیامبر (ص) در اعطای کوثز به آن جناب. 
ا- برغم اینکه کوثر را نهری در بهشت (مقاییس اللغة) و یا سروَر و داراى خیر فراوان (صحاح)دانسته اند بنا برمشهور به قرینه آخرین آیه که نتیجه عطاى «کوثر»، «ابتر» (نسل بریده) نماندن پیامبر(ص) است.گفته شده فاطمه(س) که نسل پیامبر(ص) از او است «کوثر» خواهد بود اما آنچه مسلم است در شأن نزول ها و روایات که بعضی کوثر را نهر با خیر کثیر و یا شفاعت آورده اند , برخلاف قول مشهور هیچ سخنى از تطبیق «کوثر» بر فاطمه(س)، به میان نیامده است.

2- بنظر می رسد بر اساس قاعده کلی "القران یفسر بعضه بعضا "بنا بر ادله زیر کوثر و یا همان خیر کثیر ,قران کریم است .

الف : هیچ دلیل تاریخی بر اضمحلال نسل مشرکانی که نسبت ابتر بودن را به ایشان می دادند وجود ندارد ضمن اینکه تداوم نسل آنها منشاء فضیلتی برای مشرکان نمی باشد. 
ب- صرف کثرت ذریه شانی برای پیامبر (ص) نیست و اهلیت حقیقی در دین فقط بر اساس ایمان و عمل صالح است "فمن تبعنی فانه منی " (هر که از من پیروى کند بى گمان او از من است / سوره ابراهیم / آیه 36)
ج- از جمع دو آیه :
1- : "یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا" (حکمت را به هر کس که بخواهد مىبخشد، و هر که را حکمت داده شود یقینا خیر بسیارى داده شده است / سوره بقره آیه 269 ) که حکمت خیر کثیر معرفی شده 
2 : و آیه "وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ "(سوگند به قرآن حکمت آموز / سوره یس /آیه 2 ) و وصف حکمت آموز برای قران , شکی باقی نمی ماند که کوثر همان قران کریم است که تا آخر الزمان بندگان مومن از خیر و برکت سرشار و هدایت آن بهره مند خواهند شد. والله اعلم بالصواب

پ.ن 
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (سوره کوثر آیه 1)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


محققا کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد (سوره احقاف آیه 13)

بارها عرض کردم که به اعتقاد من هم گوهر ادیان عموما و اسلام خصوصا اخلاق است 
همانطور که در روانشناسی اخلاق به آثار و نتایج اخلاقی زیستن در بعد روانی انسان پرداخته شده و بسیاری بر این باورند احساس آرامش و امنیت درونی یکی از نشانه های سلامت روانی است .
و شاید به جهت همین جهت است که در قران نیز به این احساسات و عواطف انسانی به عنوان پاداشی برای انسان های تراز مکتب اشاره شده است.

در ایه بالاخداوند موحدین و یکتا پرستان حقیقی که را که بر طریق ایمان محکم و استوار می ایستند به دو نعمت یزرگ بشارت داده :
1- نداشتن ترس و وحشت ناشی از جهل و نادانی ار آینده نا معلوم که می تواند آرامش درونی انسان راهمواره مورد تهدید جدی قرار دهد .(لا خوف علیهم)

2- ایمنی از حزن و اندوه از گذشته که چه بسا با اشتباهات و خطاهای کوچک و بزرگی عجین بوده است و انسان را غمگین و آزرده خاطر می کند.(و لا یحزنون)

در آخرین روز ماه رمضان خدا را شاکرم که این توفیق را نصیبم کرد تا وعده که داده بودم محقق شود با تاکید بر اینکه خطای آنچه گفته شد ناشی از نقص و بضاعت مزجات این بنده از علم و دانش و درستی و صواب آن مرهون لطف و عنایت رب العالمین بوده است.
در خاتمه بر خود لازم می دانم از توجه همه عزیزانی که در این مدت با حوصله و بزرگوارانه این سلسله گفتارها را دنبال کرده و بعضا با نظریات مشفقانه خود بنده را یاری کردند تشکر کنم.

پ.ن 
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

  • پرویز رضایی