سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

  • ۰
  • ۰

قضی و مقضی

 

ویروس کرونا از. قضا و قدر الهی است و مسلمان راضی به قضاست اما کرونایی شدن چنانچه نتیجه اراده انسان باشد نه قضا که مقضی است و مسلمان به اعتبار مسلمانی به آلوده شدن احدی از ابنای بشر به این ویروس نمی تواند راضی باشد.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خود شیفتگی

خیلی سال پیش استادی داشتیم شرح عوامل می گفت از خصوصیات ایشان این بود که برای توضیح مطالب از مثال های قرانی استفاده می کرد.
روزی برای نشان دادن عامل رفع و نصب و جزم در فعل مضارع به ایه 188 سوره ال عمران اشاره کرد که هر سه عامل در یک جا جمع شده بود , گفت :

یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا / دوست دارند به آنچه نکرده‏ اند مورد ستایش قرار گیرند
یحبون / یحبون مرفوع (سبب رفع فعل مضارع)
اَن یحمدوا یحمدوا منصوب (اَن ,عامل نصب فعل مضارع)
لم یفعلوا / یفعلوا مجزوم (لم , عامل جزم فعل مضارع )

اما نکته ظریف تر از آن لطیفه نحوی معنی آیه بود یعنی کسانی که دوست دارند حتا نه بخاطر کارهایی که انجام داده اند ستوده شوند (ریا) بلکه برای کارهایی که انجام نداده اند دوست دارند مورد ستایش قرار گیرند ! تعیین مصداقش با خودتان.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

تاویل ایات

ابن کثیر در تفسیر القران العظیم در تفسیرش از ایه یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ ( ایه 42 سوره قلم )از صحیح بخاری نقل کرده از رسول خدا شنیدم که می فرمود پروردگار ما ساق های خود را عریان می کند هم مومنین و هم مومنات به آن سجده می کنند !!! جز آنانکه در دنیا از روی ریا و سمعه سجده می کردند می خواهند سجده کنند نمی توانند ...ابن کثیر می گوید این حدیث در صحیح بخاری و مسلم و غیر آن آمده !
عارضم که غلبه فهم روایی از قران و به تبع آن ظاهر گرایی همیشه برای عقل گراها معضل بوده پس همه کاسه کوزه ها رو سر نو اندیشان دینی نشکنیم و به امثال جناب دکتر سروش که برای توجیه عقلی این ایات به خواب و رویا متوسل شده اند کمی حق بدیم و معذورشان بدانیم

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

کرونا

آقا رضا داشت راهروها رو طی می کشید از صبح خروس خوان تا یازده شب تو ساختمان و اطراف آن مشغول کار و نظاوت محوطه است خیلی ار سن واقعی خودش مسن تر به نظر میاد این روزها بخاطر کرونا کارش چند برابر شده ی جایی جلو درب پارکینگ تو ی چهار دیواری کوچک که به سرایداری اختصاص داده شده زن و بچه اش ساکن شدند وقتی از کنارش رد می شدم برگشت به آرامی گفت اقا یعنی اون دنیا بد تر از اینجاست ؟ برای ی لحظه حرفش منو تو.فکر فرو برد آهسته گفتم خیلی بعیده ! متوجه نشدم حرفم را شنید یا نه !

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

1 - پیشگری و درمان - استفاده از عوامل پیشگیرانه قبل از ابتلا و درمان بعد از بیماری تنها کاری است که انسان توان انجام آن را دارد هر کاری بجز این یا زاید است و یا زیان بار

2 - ترس از مصائب بیشتر از خود مصیبت خطرناکه این یک اصل عام است که در رابطه با کرونا هم صادق است.

3 - کسانی ممکن است از سر جهل و نادانی دست به کارهایی بزنند که آثار بسیار ویرانگری دارد باید مراقب این اشخاص بود

4 - هر گونه امید به دیگران را در خودمان ریشه کن کنیم مردم هر کدام به عنوان شهر وند باید فقط متکی به خودشان باشند و به انتظار کمک دیگران نباشند / استاد ملکیان

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

به نظرم برای مطالعه چند تا کتاب بهتره همه را با هم شروع کرد تجربه حداقل به من ثابت کرده تعلیق خواندن هر کتاب به مطالعه کامل کتابهای قبلی اگر ممکن باشه بسیار کسل کننده است .
کتابهایی که همزمان در حال مطالعه هستم :
1 - طاعون / آلبر کامو
2 - سمفونی مردگان / عباس معروفی
3 - ملت عشق / الیف شافاک
4 - تاملات / مارکوس اورلیوس
5 - هوش اخلاقی / میشل بربا
6 - مرگ ایوان ایلیچ / لئون تالستوی

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

آیا آنچه که در فقه مصطلح (فقه مصطلح در برابر فقه در معنای قرآنی که شامل همه معارف دینی است ) احکام شرعی نامیده شده فرا زمانی و فرا مکانی است؟
بنده در این پست به هیچ وجه قصد ورود به مباحث فنی و تخصصی نسبت به پاسخگویی به پرسش بالا را که می تواند بسیار پیچیده و مفصل باشد ندارم فلذا برای پاسخ اجمالی و ساده به ذکر نمونه های زیر اکتفاء می کنم.
1- تعیین شتر , گاو, گوسفند و ...به عنوان خون بها و یا دیه برای جراحت و قتل های شبه عمد و خطایی در صورتیکه برغم تکرار این حکم در تمام قوانین کیفری مصوب در جمهوری اسلامی عملا متروک است و همه ساله به موجب بخشنامه قوه قضائیه نرخ ریالی برای آن تعیین و ابلاغ می شود.
آیا چنانچه این حکم جنبه فرا زمانی داشت نیازی به چنین دستورالعمال هایی که نوع مجازات را دگرگون می کند وجود داشت آیا این روش برخورد با احکام به اصطاح شرعی نوعی تظاهر به دینی بودن قوانین و مقررات محسوب نمی شود ؟
و آیا اگر پیامبر اسلام ذر همان هزار و چهارصد و اندی سال پیش مثلا در یکی از مناطق اروپایی مبعوث می شند برای مردم آنجا هم که شاید همین احکام را که در شبه جزیره عربستان معمول بوده تعیین می فرمود؟
و ایا گر زندگی قبیلگی در شبه جزیره اقتضاء می کرد تا همه مردان فامیل برای جبران خسارتی که یکی از آنها به بار آورده مشارکت داشته باشند امروز نیز که مفهوم خانواده با گسترش شهر نشینی و عوامل دیگر به شدت محدود شده مثلا اگر در یک قتل خطایی , تنها خویشاوند جانی یک عموزاده بود که در یکی از ایالت های امریکا زندگی می کند باز هم باید آن عموزاده را مسئول پرداخت خسارت و جبران این جنایت دانست ؟!
2 - مطابق مُر قانون دیه مرد دو برابر زن است و در صورتیکه یک مرد مرتکب قتل زنی شود خانواده زن برای قصاص قاتل باید نصف دیه کامل را به ورثه جانی پرداخت کنند نتیجه اینکه هم عزیزشان کشته شده و هم برای مجازات قاتل که مرتکب برهم زدن نظم عمومی و قتل یک انسان گردیده خسارت پرداخت کنند؟
این احکام چنان نا عادلانه به نظر می رسد که حکومت برای جبران آن دست به کار شده و با تشریع قانون مقرر کرده که نصف دیه مرد از صندوق بیمه که دارایی آن از بیمه گزاران و مالکین خودرو تامین می شود پرداخت شود ( خواستند ا ابرو را درست کنند چشم را کور کرده اند معلوم نیست چرا و با چه توجیهی بیمه گذار خود رو باید تاوان این نا برابری و تبعیضی را که قانونگذار مسبب آن است پرداخت کنند)
3- در موارد عدیده که پای مصالح نظام در میان بوده و یا مقتضیات حکومتی ایجاب می کرده براحتی اجرای احکام شرعی کنار گذاشته شده مانند احکام مربوط به احیای زمین های موات که به موجب آن زمین از آن احیا کننده است و یا مالکیت دفینه و گنج برای مالک زمین و ....
4- از مصادیق بارز خمس در احکام مربوط خارج کردن یک پنجم غنایم جنگی برای حکومت و مالکیت چهار پنچم آن برای مجاهدین و شرکت کنندگان در نبرد است یعنی اگر تانک و یا اسلحه ای از دشمن غنیمت گرفته شد متعلق به سربازان و مجاهدین فی سبیل الله است در صورتیکه مطابق قوانین اینها مایملک دولت محسوب می شوند و احدی حق تصرف در آنها را ندارد
5- بسیاری از قوانین کاربردی موجود مصوب مجمع تشخیص نظام است که به تشخیص فقهای شورای نگهبان برخلاف مبانی و احکام شرعی شناخته شده اند اما امروز لازم الاجرا محسوب می شوند مانند قانون کار , تعزیرات , مبارزه با مواد مخدر و...که همه اینها از تعارض احکام شرعی با مقتضیات اجتماعی و اختصاص این احکام برای زمان و مکان معین است و قابل تعمیم به سایر ازمنه و امکنه نمی باشد.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

متهمه خانمی جوان و دبیر شیمی یکی از دبیرستان های شهر تهران بود که علاوه بر فارغ التحصیل بودن در رشته تخصصی خود لیسانس حقوق قضایی داشت حسب پرونده این خانم همسرش را در بستر و هنگام خواب بوسیله اتصال به جریان برق به قتل رسانده و تلاش کرده بود تا جسدش را با انتقال به پشت بام منزل بسوزاند .

دادگاه اداری که بنده نیز عضویت در آن را به عهده داشتم و به جنبه اداری قضیه رسیدگی می کرد از خانم دعوت نمود تا برای ادای توضیحات در جلسه حضوری شرکت کند
متهمه در ابتدا اساسا منکر قتل بود اما وقتی متوجه شد که مستند دادگاه اداری در داوری نسبت به جنبه کیفری موضوع همان رای دادگاه قضایی است و رسیدگی دادگاه اداری صرفا ناظر به شئون اداری و صلاحیت کارمند از حیث شغلی است پذیرفت که قتل را خودش مرتکب شده !
خانم گفت وقتی سن کمی داشت به اصرار خانواده با مردی که سن او خیلی بیشر از خودش بوده ازدواج کرده اما این ازدواج داوام زیادی پیدا نمی کند و بعلت اعتیاد شوهرش بعد از هفت سال با داشتن یک فرزند دختر به طلاق می انجامد.
او ادامه داد بعلت این خاطره تلخ تصمیم می گیرد تا به هیچ خواستگاری پاسخ مثبت ندهد اما باز هم بعد از گذشت چند سال با فشار خانواده که به شدت مذهبی بودند و وجود یک زن مطلقه جوان را در خانواده مغایر با اصول اعتقادی خود می دانستند و خواستگار جوان را نیز به برخلاف همسر سابقش که فردی معتاد بود به دلیل ورشکار بودن از هر حیث متناسب می دیدند مجبور می شود تا به ازدواج مجدد تن بدهد
چهار پنج سالی همه چیز خوب جلو می رود اما کم کم زن متوجه می شود شوهر او که مربی بدنسازی است از داروهای روانگردان استفاده می کند ضمن اصرار او در موقعیت های خاص برای تنها شدن با دخترش او موجب می شود تا نسبت به مرد بدگمان شود تا جایی که به مرور یقین پیدا می کند که مرد جوان به دخترش نظر سوء دارد
تعریف کرد که شب حادثه مصادف بود با ایام محرم و عاشورا و اینکه تا نیمه شب منتظر آمدن او بیدار مانده تا اینکه وقتی به خانه برمی گردد متوجه می شود مست لا یعقل است به اتاقش می رود و سر بر بالین می گذارد و...
برخلاف ادعای زن به خودکشی شوهر خود ماموران آگاهی با توجه به اوضاع احوال قضیه و حامله شدن همسر مرد بعد از سال ها انتظار داشتن فرزند احتمال خودکشی را منتفی می دانند و نظر به سابقه دعوا و بگو مگوهای بین پدر خانم و همسرش به پدر او مشکوک می شوند و نهایتا به اتهام قتل او را دستگیر و بازداشت می شود .
در اداره آگاهی پدر بر اثر فشار و با توجه به سابقه بیماری قلبی مجبور به اقرار می شود دختر با اطلاع از اقرار پدر و نگرانی از وضعیت او خودش را به مرجع قضایی معرفی و به قتل شوهر اعتراف می کند
زن به استناد ماده 336 قانون مجازات حکم قصاص و پرداخت دیه را از جانب خود منتفی می داند در این ماده آمده است
اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار کند و پس از آن دیگری به قتل عمدی همان مقتول اقرار نماید در صورتی که اولی از اقرارش برگردد قصاص یا دیه از هر دو ساقط است و دیه از بیت‌المال پرداخت می‌شود و این در حالی است که قاضی احتمال عقلایی ندهد که قضیه توطئه‌آمیز است.
اما ظاهرا دادگاه ادعای متهم را به علت احتمال توطئه مردود دانسته و حکم به قصاص زن صادر می نماید
اولیای دم مقتول تقاضای قصاص می کنند اما بعلت حاملگی زن و بعد از آن مسئله ضرورت شیر دادن فرزندش قصاص مدت ها به تاخیر می افتد تا اینکه بعد از گذشت جند سال از قضیه و خاموش شدن آتش احساسات و عواطف ناشی از این ماجری خانواده مرد جوان زن از قصاص زن صرفنظر می کنند
نتیجه رسیدگی به این پرونده در دادگاه تجدید نظر اداری : نقض رای اخراج دادگاه بدوی و صدور حکم مبنی بر تغییر رسته محکوم علیها از آموزشی به اداری

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

جوان تیپ حزب اللهی داشت درست مانند خود من در دهه شصت شلوار کتان به تن داشت و پیراهنش را هم روی شلوار انداخته بود می خواست تا یک سند رضایت نسبت به خانمی که او شاکی پرونده اش بود تنظیم شود یک نسخه از دادنامه شعبه کیفری دادگاه را روی میزم گذاشت .
اجمالا رای دادگاه را خواندم موضوع پرونده جعل اسناد کلاهبرداری و استفاده از سند مجعول و متهمان یک زن و یک مرد بودند که حالا آن جوان قصد داشت در مورد خانمی که به جرم کلاهبرداری و .. در آن پرونده به حبس و جزای نقدی محکوم شده بود رضایت بدهد .
از او خواستم در مورد جزئیات ماجرا بیشتر بگوید به آرامی و شمرده شمرده صحبت می کرد توضیح داد پیش از محرم سال قبل مادر دوستم که در همسایگی ما زندگی می کنند خبر بازداشت و زندانی شدن او را داد و با التماس از من خواست تا برای آزادی اش کاری بکنم

جوان ادامه داد برای دوستم قرار کفالت صادرشده بود و من چون کارمند و حقوق بگیر نیودم باید کسی را پیدا می کردم تا بتواند این کار را بکند اما دستم از همه جا کوتاه بود و آشنایی که حاضر باشد ضمانت دوستم را بکند هم سراغ نداشتم
در هر حال به شبکه های مجازی پناه بردم و از آن طریق درخواست کردم تا شخص واجد شرایطی که حاضر باشد تا با گرفتن مبلغی پول ضمانت دوستم بکند با من تماس بگیرد
خوشبختانه و یا شوربختانه بزودی فرد داوطلب پیدا شد و مردی با اعلام اینکه می تواند شخص کارمندی را با فیش حقوقی خود را به دادسرا بیاورد با من قرار و مدار گذاشت.
فردای آن روز با شخص داوطلب که خانم میان سالی بود ملاقات کردم و با دریافت سیصدهزار تومان پول به عنوان پیش پرداخت به اتفاق در شعبه دادیاری حاضر شدیم در برابر پرسش دادیار من خودم را پسر خاله متهم معرفی کردم و زن فیش حقوقی خود را ارائه داد اما دادیار مربوطه قبول نکرد و آزادی متهم و رفیق من را مشروط به ارائه گواهی کسر حقوق از طرف زن دانست
زن با این تعهد که روز بعد با گواهی مورد نظر دادسرا برخواهد گشت محل را ترک و فردای آن روز با مدارک خواسته شده مجددا همدیگر را ملاقات کردیم ضمن اینکه به بهانه رفع موانع برای قبولی کفالت باقیمانده وجه مورد توافق را تماما دریافت کرد.
هردو به اتفاق به شعبه دادیاری مراجعه و زن گواهی کسر حقوق را به دادیار مربوطه تحویل داد اما با کمال تعجب متوجه شدم که دادیار به مدارک خانم مشکوک شد و از ما خواست تا در دفتر شعبه منتظر بمانیم...
با مرملا شدن قضایا و اعتراف آن خانم معلوم شد که همه مدارک زن جعلی و ساختگی است و آن زن و مردی که ابتدا تلفنی با او تماس داشته جاعل و کلاهبردارند... مرد جوان توضیح داد که برغم گفتن همه حقایق و قصدش برای کمک به دوست خود و فریب خوردن از افراد کلاهبردار با دست بند به اداره آگاهی یرده شده و اگر یکی از آشنایانش که از افسران عالی رتبه آن اداره بود او را نمی شناخت و به کمکش نمی آمد معلوم نبود چه سرنوشتی انتظارش را می کشید .
جوان همچنین گفت که همکار زن کلاهبردار متواری شده و بعد از گذشت یک سال از این قضیه به وسیله تماس تلفی همسرش و تله گذاری موفق به جلب و بازداشت متهم اصلی شده اند
از مرد جوان پرسیدم آیا حاضری تا به آن مرد هم رضایت بدهی قدری سکوت کرد و گفت شاید ...شنیدم ازدواج کرده و درست نیست با این شرایط مدت شش سال در زندان بماند.

یادداشت های سردفتر

جوان تیپ حزب اللهی داشت درست مانند خود من در دهه شصت شلوار کتان به تن داشت و پیراهنش را هم روی شلوار انداخته بود می خواست تا یک سند رضایت نسبت به خانمی که او شاکی پرونده اش بود تنظیم شود یک نسخه از دادنامه شعبه کیفری دادگاه را روی میزم گذاشت .
اجمالا رای دادگاه را خواندم موضوع پرونده جعل اسناد کلاهبرداری و استفاده از سند مجعول و متهمان یک زن و یک مرد بودند که حالا آن جوان قصد داشت در مورد خانمی که به جرم کلاهبرداری و .. در آن پرونده به حبس و جزای نقدی محکوم شده بود رضایت بدهد .
از او خواستم در مورد جزئیات ماجرا بیشتر بگوید به آرامی و شمرده شمرده صحبت می کرد توضیح داد پیش از محرم سال قبل مادر دوستم که در همسایگی ما زندگی می کنند خبر بازداشت و زندانی شدن او را داد و با التماس از من خواست تا برای آزادی اش کاری بکنم

جوان ادامه داد برای دوستم قرار کفالت صادرشده بود و من چون کارمند و حقوق بگیر نیودم باید کسی را پیدا می کردم تا بتواند این کار را بکند اما دستم از همه جا کوتاه بود و آشنایی که حاضر باشد ضمانت دوستم را بکند هم سراغ نداشتم
در هر حال به شبکه های مجازی پناه بردم و از آن طریق درخواست کردم تا شخص واجد شرایطی که حاضر باشد تا با گرفتن مبلغی پول ضمانت دوستم بکند با من تماس بگیرد
خوشبختانه و یا شوربختانه بزودی فرد داوطلب پیدا شد و مردی با اعلام اینکه می تواند شخص کارمندی را با فیش حقوقی خود را به دادسرا بیاورد با من قرار و مدار گذاشت.
فردای آن روز با شخص داوطلب که خانم میان سالی بود ملاقات کردم و با دریافت سیصدهزار تومان پول به عنوان پیش پرداخت به اتفاق در شعبه دادیاری حاضر شدیم در برابر پرسش دادیار من خودم را پسر خاله متهم معرفی کردم و زن فیش حقوقی خود را ارائه داد اما دادیار مربوطه قبول نکرد و آزادی متهم و رفیق من را مشروط به ارائه گواهی کسر حقوق از طرف زن دانست
زن با این تعهد که روز بعد با گواهی مورد نظر دادسرا برخواهد گشت محل را ترک و فردای آن روز با مدارک خواسته شده مجددا همدیگر را ملاقات کردیم ضمن اینکه به بهانه رفع موانع برای قبولی کفالت باقیمانده وجه مورد توافق را تماما دریافت کرد.
هردو به اتفاق به شعبه دادیاری مراجعه و زن گواهی کسر حقوق را به دادیار مربوطه تحویل داد اما با کمال تعجب متوجه شدم که دادیار به مدارک خانم مشکوک شد و از ما خواست تا در دفتر شعبه منتظر بمانیم...
با مرملا شدن قضایا و اعتراف آن خانم معلوم شد که همه مدارک زن جعلی و ساختگی است و آن زن و مردی که ابتدا تلفنی با او تماس داشته جاعل و کلاهبردارند... مرد جوان توضیح داد که برغم گفتن همه حقایق و قصدش برای کمک به دوست خود و فریب خوردن از افراد کلاهبردار با دست بند به اداره آگاهی یرده شده و اگر یکی از آشنایانش که از افسران عالی رتبه آن اداره بود او را نمی شناخت و به کمکش نمی آمد معلوم نبود چه سرنوشتی انتظارش را می کشید .
جوان همچنین گفت که همکار زن کلاهبردار متواری شده و بعد از گذشت یک سال از این قضیه به وسیله تماس تلفی همسرش و تله گذاری موفق به جلب و بازداشت متهم اصلی شده اند
از مرد جوان پرسیدم آیا حاضری تا به آن مرد هم رضایت بدهی قدری سکوت کرد و گفت شاید ...شنیدم ازدواج کرده و درست نیست با این شرایط مدت شش سال در زندان بماند.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

هدف حقوق

در دوران دانشگاه با آقای مسعود حائری نوه مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم درس اصول فقه داشتم
ایشان در آن زمان قاضی دادگستری بود او همان شخصی است که بعدها با کناره گیری از شغل قضا در کنار مرحوم بهمن کشاورز وکالت آقای غلامحسین کرباسجی شهردار وقت تهران را به عهده داشت و ...
بخاطر دارم در امتحان پایان ترم سوالی در قالب یک دادخواست ارائه داده و از ما خواسته بود تا پاسخ سوال را بصورت دو فقره دادنامه تنظیم کنیم به این نحو که در یکی خواسته خواهان را بطور مستند و مستدل رد کنیم و رای به بی حقی خواهان بدهیم و در دادنامه دیگر به همان صورت دعوا را وارد دانسته حکم به نفع خواهان صادر کنیم ...
از همان ایام آموختم یک حقوق دان بسیار بیش و پیش از ان که نیازمند علم و دانش باشد محتاج فضیلت است علم نه با حق عقد اخوت بسته و نه لزوما با باطل هم نوایی دارد

  • پرویز رضایی