سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسیاری از مردم چنین تصور می کنند که لزوم اجازه شوهر برای خروج زن از کشور جنبه شرعی دارد در حالی که صرفنظر از اینکه قانون گذرنامه و لزوم اجازه شوهر در آن قانون مربوط به سالهای پیش از انقلاب است حسب مقررات فقهی خروج زن از منزل اصولا ممنوع است الا به دلیل موجه !

البته باید انصاف داد بعضی از مراجع در تجویز موارد خروج زن از منزل بی اذن شوهر کلی دست و دلبازی فرمودند.

پرسش :زنان در چه مواردی می توانند بدون اذن شوهر از منزل خارج شوند؟

پاسخ :

الف) در مورد انجام واجبات (مانند حج واجب و صله رحم نسبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و امثال آن به مقدار لازم)

ب) فراگرفتن احکام اسلام مثل اینکه به مسجد بروند تا در آنجا احکام اسلامى را بشنوند،

ج) در مورد تهیّه اجناس ضرورى و لوازم منزل در صورتى که شوهر یا شخص دیگرى براى آنها انجام ندهد.

د) براى رأى دادن در انتخابات و یا شرکت در راهپیمایى هاى ضرورى، ...

ه) در مورد مراجعه به طبیب. و هر آنچه مورد نیاز زن است و بدون آن گرفتار زحمت می شود مانعی ندارد از قبیل عیادت بیماری که عرفا باید از او عیادت کند

ح )و همچنین اگر از ماندن در خانه خسته شود و بخواهد بیرون رود تا روحیه اش تازه شود !

پ.ن

آیه الله ناصر مکارم شیرازی

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه

 

امروز صبح خانمی تماس گرفت و گفت : آقا من می خواهم تعهد کنم پنچ سال بعد با همسرم در کیش زندگی کنم !

گفتم : چطور پنچ سال دیگه ؟ مگر در حال حاضر با همسرتان زندگی نمی کنید ؟

گفت : چرا اما پنج سال بعد همسرم بازنشسته می شه من می خواهم مطمئن باشه که پنج سال بعد من همراهش به کیش می روم .

گفتم : خوب همینکه الان به ایشان قول میدهید که این کار را انجام خواهید داد کافیه چه لزومی داره حتما در دفترخانه ثبت بشه ؟

گفت: همینطوری , اما مشاورم از من خواسته!

گفتم : خب همینطوری که نمیشه این کار بی فایده است چون شما همینطور که در تهران با ایشان زندگی می کنید پنج سال بعد هم مطابق قانون و شرع وظیفه دارید ار ایشان تبعیت کنید و هر محلی را که برای زندگی مشترک در نظر گرفت به انجا بروید البته این تعهد اخلاقا هم شما را متعهد می کند

گفت : می دانم اما می خواهم این را کتبا من هم تعهد کنم از حرف های خانم مستاصل شدم گفتم می نویسم و تماس را قطع کردم .

چند دقیقه بعد خانم دوباره تماس گرفت و با خنده گفت : اقا حالا اگر من تعهد دادم باز می توانم زیرش بزنم !

گوشی را قطع کردم ...

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

پسر چون دختر نیست

برای یکی از دوستان قرانی خودم به مناسبت روز مرد پیام تبریک فرستادم این دوست عزیز در پاسخ بنده نوشت :

وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کاَلْأُنثىَ (1)/ و پسر چون دختر نیست.

خب عزیز دل معلومه که پسر چون دختر نیست اما اینکه این تفاوت به معنای برتری جنس مرد نسبت به جنس زن باشه از کجای ایه فهمیده می شه جقیقت اینه که همانطور که جنس مرد سبب برتری او نسبت به جنس زن نیست و عکسش هم صادقه اصولا ایه در مقام بیان برتری مرد و یا زن نسبت به دیگری نیست.

تصور مادر مریم این بود چون فرزندی که نذر معبد کرده پسر نیست و دختر است ( و لیس الذکر کالانثی ) بنا او برای خدمت در معبد توانایی و کارآمدی لازم را ندارند همین.

بنا بر منطق فهم از اینکه مولد مریم دحتر است و پسر نیست (دانش)ابدا برتری جنس پسر بر جنس دختر (ارزش)نتیجه نمی شود و در حقیقت نوعی از مغلطه است.

پ.ن

1) فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ (ایه 36 سوره ال عمران)

ترجمه :

پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده‏ ام و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و پسر چون دختر نیست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شیطان رانده‏ شده به تو پناه مى‏ دهم

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

کدهای حقوقی( 4 )

اذا تعارضا تساقطا

معنای این کد یا قاعده حقوقی این است که وقتی برای اثبات امری دو دلیل معارض وجود داشت هر دو دلیل اعتبارشان را از دست می دهند یعنی هیچ کدام قابلیت استناد ندارند.

مثلاً ستاد ملی کرنا با توجه به شرایط ویژه مصوب کرده حکم تخلیه علیه مستاجرین محل های مسکونی صادر نشود و مالکین را مکلف کرده تا علیرغم تمایل خود با مستاجرینی که مدت اجاره انها منقضی شده قرارداد اجاره تنظیم کنند .

ضمن اینکه در مصوبه تکمیلی آمده :

در صورتی که بنا به تشخیص مرجع صالح قضایی، مالک برای سکونت اولاد ذکور خود نیاز به واحد استیجاری داشته باشد، امکان تخلیه ملک وجود خواهد داشت.

در این قضیه دو مصلحت معارض در مقابل قرار گرفته است :

۱- مصلحت مستاجر که اقتضاء دارد تا در ایام کرونایی با جابجایی محل سکونت در معرض بیماری کرونا واقع نشود .

۲- مصلحت مالک که اقتضاء دارد تا

فرزندش بتواند از منافع ملک مسکونی پدر خود بهره مند گردد.

بنا بر قاعده ؛ اذا تعارضا تساقطا ؛وقتی این دو مصلحت در برابر یکدیگر واقع می شوند هر دو از اعتبار ساقط می شوند بنا بر این وضعیت به شرایط قبل از کرونا بر می گردد و با توجه به تمام شدن مدت قرارداد مالک در تمدید قرارداد و یا عدم تمدید آن مخیر است .

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

کدهای حقوقی ( ۷ )

؛قبح تاخیر بیان در وقت حاجت؛

عرض شد بنا بر قاعده و یا کد ؛ لا ینسب لساکت قول ؛ نسبت دادن هر قولی به شخص ساکت خلاف قاعده است.

و باز هم عرض کردم قاعده ؛ تاخیر بیان از وقت حاجت ؛ از استثنائات این قاعده است.

قاعده تاخیر بیان در وقت حاجت به این معناست که مثلاً استاد از دانشجویان می خواهد خود را برای امتحان میان ترم آماده کنند اما زمان امتحان را اعلام نمی کند و روز امتحان به دانشجویان می گوید شما حداکثر تا هفته گذشته فرصت داشتید تا خود را آماده کنید .

بنا بر قاعده و حکم عقل تاخیر بیان از وقت حاجت قبیح است زیرا موجب فوت مصلحتی می شود که در بیان ان تاخیر شده بنابراین هرگاه شخص عاقلی در مقام بیان سکوت کند این سکوت را نوعی بیان تلقی می کنند مثال دیگر سکوت دختر باکره است که با توجه به عرف و عادت مردم در گذشته های دور و شرم حیای زیاد دختران در منابع فقهی سکوت دختر در مجلس خواستگاری دلیل بر رضایت او دانسته شده است.

به نظرم در حال حاضر با توجه عرف جامعه و اوضاع و احوال استناد به سکوت دختر خانم دلیل هر چه باشد به معنای قبول نیست.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

کدهای حقوقی (۶)


لا ینسب لساکت قول

این قاعده یا کد حقوقی هم متن حدیث و روایت نیست و یک قاعده عقلی محسوب می شود  و معنایش این است که به انسان ساکت نمی شود قولی را نسبت داد  وضعیت انسان ساکت مبهم است.
 مثلاً از اینکه در آیین دادرسی کیفری جهانی  تاکید می شود ضابطین قضایی و مقامات تعقیب و تحقیق دادسرا مکلفند حق سکوت متهم را به او تفهیم کنند فهمیده می شود که  سکوت متهم  نمی تواند دلیلی علیه او باشد .

 یا در امور حقوقی همچنانکه ماده 249 قانون مدنی  یاد آور شده سکوت مالک ولو در مجلس عقد حضور داشته باشد اجازه محسوب نمی شود .
 بنابر این  چنانچه مستاجر  و دارنده سرقفلی  یک مغازه تجاری در حضور مالک حق سرقفلی و حقوق تجاری خود را به شخص دیگری واگذار کند صاحب سرقفلی نمی تواند برای اثبات موافقت مالک با انتقال به سکوت مالک استناد کند و محکمه در صورت درخواست مالک عین مغازه باید به  تقاضای مالک علیه مستاجر حکم تخلیه صادر کند .

پ.ن 
قاعده تاخیر بیان از وقت حاجت استثناء قاعده بالاست و امیدوارم در آینده فرصت شرح آن را داشته باشم

  • پرویز رضایی