سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۶۵ مطلب با موضوع «تاملات قرآنی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


ای کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید. (سوره نساء ایه 136)

از وقتی شنیدم حسن بصری گفت : ما رایت حقا اشبه بباطل من الموت « حقی را شبیه تر به باطل از مرگ نیافتم » فهمیدم ادعای من به باور مرگ بزرگترین یاوه سرایی است... شما هم اگر همانگونه که به وجود کشوری مانند چین و یا امریکا در قسمتی از این کره خاکی باور دارید ,اطمینان پیدا کردید که بزودی این دنیا را ترک و به یک سفر بدون باز گشت رهسپار می شوید می توانید ادعا کنید به اخرت ایمان آورده اید.
.
پ.ن 
یا ایها الذین آمنوا آمنوا ..

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


چگونه نماز را "برپا" کنیم؟
---------------------------
در سراسر قران کریم کریم حتا یک ایه در مورد امر به خواندن نماز مشاهده نمی شود در صورتی که بکرات در مورد "الصلاه" از فعل "یقیمون" یعنی برپا کردن استفاده شده است.
یقینا تفاوتی که در مفهوم این دو واژه وجود دارد در تلقی و کیفیت عمل نماز گزار نسبت به این فریضه مهم که قبول و رد کلیه اعمال در گرو آن است نقش غیر فابل انکاری دارد. 
شخصی که تکلیف خود را در برابر این رکن اساسی و عمود خیمه دین صرفا خواندن نماز تعریف نموده با ادای اذکار و خواندن سوره هایی از قران در حال قیام و رکوع و سجود نمازگزار است. البته این در صورتی است که معنای اقامه الصلاه همان خواندن نماز باشد .
در صورتی که نگاهی به کتب لغت و تفسیر در مورد مفهوم اقامه نماز معلوم می شود بر خلاف تفاهم عرفی اقامه در لغت عرب به معنای برپا کردن و ادامه شی ء است نه خواندن . 
طبرسی و زمخشری اقامه شی را بجا آوردن حق آن دانسته و در تفسیر المنار اقامه نماز از روی خلوص و توجه به پا داشتن آن معنا شده به نظر می رسد با توجه به ایات قرآن کریم همه این معانی در برپایی نماز منظور باشد همچنانکه در شریفه "الذینهم فی صلاتهم خاشعون " (مومنون / آیه 2 ) خشوع در نماز و در آیه "الذین هم علی صلاتهم دائمون " (معارج آیه 23 ) دوام و مداومت بر آن بیان و مورد تاکید است. والله اعلم بالصواب

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


"عجز و ناتوانی کسانی که غیر خدا خوانده می شوند از خلق یک مگس"

ای مردم مثلی زده شده است گوش به آن فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می‏ خوانید هرگز نمی‏توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید نمی‏توانند آن را باز پس ‍ گیرند، هم این طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان (هم این عابدان و هم آن معبودان) سوره حج / ایه 73
نکته ها :
1- آوردن مثل از جانب خداوند برای بی اساس بودن حاجت خواهی از غیر خدا.

2- فراخوان مشرکان برای گوش دادن به ضرب المثل خداوند برای اثبات باطل بودن اندیشه شرک.

3- بیان اعتقاد مشرکان در تدبیر امور انسانها و جهان از طرف غیر خداوند یکتا

4- استغاثه و یاری خواستن مشرکان از دون الله

5- عجز و ناتوانی کسانی که غیر خدا خوانده می شوند از خلق یک مگس

6- برملا شدن پوچی اعتقاد مشرکان با یک مثل روشن برای همه مردم

پ.ن

یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ / برگرفته از: تفسیر راهنما / ایه الله هاشمی

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


توجیه عقاید کلامی و اجتهاد در برابر نص

آیا درقرآن نمى‏ اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیارى مى‏ یافتند (سوره نساء ایه82)

از آن روز بترسید که خداوند پیامبران را جمع می‏کند و به آنها میگوید مردم در برابر دعوت شما چه پاسخی دادند؟ 
می‏گویند ما چیزی نمی‏دانیم تو خود از تمام پنهانیها آگاهی.(ایه 109 سوره مائده)

یاد آور زمانی را که خداوند به عیسی بن مریم می‏گوید: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو معبود، غیر از خدا، بپرستید؟...
(عیسی) من به آنها چیزی جز آنچه مرا مامور به آن ساختی نگفتم، به آنها گفتم: خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است، و تا آن زمان که میان آنها بودم مراقب و گواه آنان بودم، و هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی تو خود مراقب آنها بودی، و تو گواه بر هر چیز هستی.(ایه 116 همان سوره)

ایه الله مکارم مولف محترم تفسیر نمونه در مورد ایه 109 سوره مائده و اعلام همگانی رسولان خدا بر نفی علم خود در روز قیامت در برابر این پرسش خداوند که مردم به شما چه پاسخی دادند و تعارض این ایه صریح و روشن با اعتقاد به شاهد و ناظر بودن انبیاء و اولیاء و بزرگان دین و مذهب بر اعمال و گفتار بندگان تا قیامت و توجیه این عقیده در صفحه 120 جلد پنجم آن تفسیر می نویسد :

1- پیامبران در پاسخ سوال پروردگار عالم اظهار ادب کرده اند (یعنی در مقابل این سوال روشن خداوند از آنها در مورد نحوه مواجهه مردم با دعوت ایشان بجای بیان صریح آنچه علی الادعا شاهد و ناظرش بودند با شکسته نفسی خودشان را بی اطلاع از آنچه رخ داده معرفی می کنند)

2- منظور انبیاء آن است که علم خود را در برابر علم خدا هیچ بشمرند و ...( به عبارت دیگر در جواب یک سوال مشخص درباره یک موضوع معین با بیان ناچیز بودن علم خودشان در مقایسه با علم خدا از پاسخ به پرسش خداوند شانه خالی می کنند!

و جالب اینکه در چند صفحه (135همان جلد ) در توضیح و تفسیر ایه 116و پرسش مشابه از حضرت عیسی (ع) بلحاظ وضعیت پیروانش بعد از او در مورد اینکه "آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو معبود، غیر از خدا، انتخاب کنید؟" بدون هیچ توجیه و تفسیری که با مطالب گفته شده در ایه 109 قابل جمع باشد آورده است :
" و تا آن زمان که در میانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم (و نگذاشتم راه شرک را پیش بگیرند) اما به هنگامی که مرا از میان آنها برگرفتی تو مراقب آنها و نگهبان آنها بودی , و تو گواه بر هر چیزی هستی 
( یعنی بعد از آن که تو من را بردی هیچ خبری از آنچه بر امتم گذشت ندارم)!!!

پ.ن 
1- أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا(نساء / ایه 82)
2- یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ (مائده 109)
3- وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ ...مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ (مائده ایات 116و117)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


و [یاد کن] هنگامى را که خدا فرمود اى عیسى پسر مریم آیا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید( سوره مائده آیه 116)

در پست قبل با اشاره به ایات 116 و 117 سوره مائده در مورد آگاهی و یا عدم علم پیامبران پس از مرگ و وضعیت امت های خود مطالبی گفته شد که قصد تکرارش را ندارم .
اما ذیل همان آیات در تفسیر نمونه به نکته ای راجع به تاریخ مسیحیت و پاسخ به این پرسش که:
آیا در تاریخ مسیحیان هیچ دیده شده است که: «مریم» را معبود خود قرار دهند؟
یا این که: 
آنها تنها قائل به تثلیث و خدایان سه گانه یعنى «خداى پدر»، «خداى پسر» و «روح القدس» بوده اند؟ اشاره و چنین پاسخ داده شده است:
درست است که مسیحیان مریم را خدا نمى دانستند، ولى، در عین حال در برابر او و مجسمه اش مراسم عبادت را انجام مى داده اند، همان طور که بت پرستان، بت را خدا نمى دانستند ولى شریک خدا در عبادت تصور مى کردند.
به نظرم رسید این پاسخ بسیار در خور توجه است 
و آن اینکه اگر صرف اعمال عبادی بدون اعتقاد به خدا بودن معبود شرک است و انجام آن اعمال حتی برای پیامبران و شخصیت هایی مانند حضرت مریم (ع) جایز نیست انجام اعمالی مانند نذر , قربانی , راز و نیاز وحاجت طلبی و ... از بزرگان دین و مذهب وطواف بر قبور ایشان که مطابق عقیده و اجماع مسلمانان جزء اعمال عبادی است چه حکمی دارد ؟!

پ.ن
وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


ناس , اشباه الناس و نَسناس چه کسانی اند ؟

پس از همان جا که[انبوه] مردم روانه مى ‏شوند شما نیز روانه شوید (سوره بقره / ایه199)

مطابق شان نزول ایه عدّه اى از قریش خود را جداى از مردم فرض مى کردند و به جهت امتیاز طلبی در عرفات وقوف نمی کردند ایه نازل شد تا این توهم را نابود کند.
اما جالب اینکه در کتب روایی مانند کافی وبعضی از تفاسیر روایی برخلاف مفهوم ایه که نفی هر گونه امتیاز جویی و تبعیض بین انسان هاست ناس پیامبر و اهل البیت, اشباه الناس شیعیان و سایرین هم نسناس معرفی شده اند !
واقعیت این است که بلحاظ روانشناسی خودشیفتگی یک بیماری خطرناک بشمار می رود خصوصا خود شیفتگی های مذهبی که آسیب آن از انواع خودشیفتگی های فردی و گروهی زیان آورتر است .

شاید کمتر کلید واژه ای به اندازه وحدت در اسلام مورد توجه بوده است با این وجود بیماری خودشیفتگی که معمولا ناشی از هویت طلبی مذاهب است جزء اسم چیزی از آن باقی نمی گذارد و یک پارچگی و وفاق مسلمانان را یکسره به کینه و دشمنی و شقاق مبدل می کند.

پ.ن 
شخصى از امام على(ع) درباره ناس، اشباه الناس و نسناس پرسید، امام فرمود: یاحسن پاسخ سؤال این شخص را بده، امام حسن(ع) فرمود: ناس همان پیامبر است، زیرا خداوند فرمود: ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنَّاسُ‏{سوره بقره / آیه 199) و ما هم از آن هستیم، و اشباه الناس هم پیروان ما است، و نسناس نیز همین مردمان انبوه ‏اند که خدا فرمود: أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُ‏{ تفسیر فرات کوفى، ص 8؛ کافى، ج 8، ص 244)}

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند.( سوره توبه / ایه 82 ). 

وقتی هویت یک مذهب و مرام با برگزاری مراسم سالگرد تولد و وفات بزرگان دینی و مذهبی تعریف می شود علی القاعده پیروان برای ارضاء هر چه بیشتر حس مذهبی و دینی خود تلاش می کنند تا در این مراسم و آیین ها حضوری چشم گیری داشته باشند.
همچنانکه در مذهب تشیع به دلیل وقایع شهادت و وفات ائمه زمینه برگزاری مراسم عزاداری نسبت به جشن های مذهبی و اعیاد به مراتب آماده تر است .

مضافا اینکه به تبع, متولیان مذهب نیز در ساحت براگیختن احساسات و عواطف پیروان در مقایسه با ساحت اندیشه و معرفت از تبحر و تخصص بیشتری برخوردارند
از آثار این نوع هویت سازی رشد فراوان تعداد ایام سوگواری است که خصوصا در سال های پس از انقلاب رشد بی سابقه ای داشته است, روزهایی به این ایام اضافه شده و بعضا ایامی که در گذشته روز وفات و یا شهادت نامیده می شد در حال حاضر به یک و یا دو سه ,دهه عزاداری تبدیل گردیده است .

دور از انتظار نیست که اگر اوضاع و احوال به همین منوال پیش برود در تمام طول سال مراسم نوحه خوانی و عزاداری برای بزرگان دین جای همه فعالیت های دینی و غیر دینی مردم را اشغال کند و رخت سیاه عزا علی الدوام از تن ها بیرون نرود .
یکی از دوستان مذهبی که معمولا ایه ای تقطیع شده از فرآن را هم برای توجیه همه اعتقادات خود شاهد می آورد برای توجیه غلبه فرهنگ سوگواری و غم و اندوه بر شادی و سرور به این ایه از قران کریم استناد می فرمود که : 
.. فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ 
یعنی : کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند.( سوره توبه / ایه 82 ). 
پ.ن 
این آیه در مورد منافقانی است که همراه رسول خدا(ص ) به جهاد نرفتند و از این عمل خود و مخالفت بارسول خدا(ص ) شادمان هم بودند فلذا پروردگار خطاب به پیامبر فرمود به آنها که خیال می کنند فرار از جهاد آنها را ازحرارت گرما نجات می دهد، بگو اگر می دانستند به سبب این عمل به آتش جهنم دچار می شوند , هرگز از جهاد تخلف نمی کردند پس کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


بگو چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا مى ‏رهاند در حالى که او را به زارى و در نهان مى‏ خوانید...
بگو خداست که شما را از آن [تاریکیها] و از هر اندوهى مى ‏رهاند باز شما شرک مى ‏ورزید (سوره انعام ایات 63 و 64)

از پیام ها و نتایج اعتقاد به توحید باور "نقش اختصاصى خداوند" در برهه هاى حساس و بحرانهاى زندگى و نجات آدمیان از مهلکه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.
بعد از آشنایی با امامزادگانی با نام هایی عجیب و غریب مثل امامزاده بیژن و قلقلی و .. امروز چشمم به یک زوج امامزاده به اسامی "دال " و امامزاده"ذال" روشن شد بنده فعلا به شجره نامه این امامزادگان که تعداد آنها در این سی و خُرده ای سال بعد از انقلاب رشد تقریبا هشتصد در صدی داشته و سندیت و اصالت آنها کاری ندارم اما عرض من این است که علی فرض صحت روانه شدن و روانه کردن مردم به این اماکن و امامزاده ها که انشاء الله همه در دوره ای از زمان وجود خارجی داشته و از اولیاء الله هم بوده اند , محل توجه واقع شدن ایشان با روح توحید و شعار "لا اله الا الله " یعنی معطوف شدن تمام توجهات به ذات لا یزال الله متعال در سختی ها و مصائب زندگی در تضاد و تنافی است.

پ.ن
قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً.....
قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ...

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


تدبری در سوره قدر
همیشه فهم سوره قدر برای من سهل ممتنع بود و به هر اندازه که تفسیر آن را از زبان آقایان علما بیشتر می شنیدم و در کتابهای تفسیر بیشتر می خواندم موضوع برایم پیچیده تر می شد تا اینکه تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده بجای رفتن سراغ این کتابها و حرف و حدیث هایی که غالبا هم هیچ دلیل و مدرکی از کتاب خدا و فرمایشات معتبر پیامبر اسلام (ص) ائمه علیهم السلام ندارد به فرمان الله متعال در خود آیات و ظواهر آیات که به هر حال نزد اکثر مسلمانان بجز اقلیتی (اهل تاویل ) حجیت دارد تدبر کنم . نتیجه فهم ساده و عرفی من از این سوره به موارد زیر خلاصه شد:

1-نزول قرآن به تصریح آیه اول این سوره در شب قدر است یعنی وحی بر پیامبر (ص) در این شب آغاز شده است.

2- بنا بر دلیل بند یک مبعث رسول اکرم (ص) در شب قدر در نتیجه در ماه رمضان است.

3-تنزل که بلحاظ قواعد علم صرف از ریشه تتنزل است حکایت از نزول تدریجی قرآن دارد نزول دفعی به همبن دلیل و چندین شاهد قرآنی دیگر نادرست است .

4-بنا بر سیاق آیات شرافت و منزلت این شب بدلیل نزول قرآن است لذا کلمه قدر در این سوره بجز معنای ارزش و منزلت ندارد و به این سبب است که رحمت و برکت الهی شامل بندگان خداست .

5-تعیین مقدرات و سرنوشت مردم از در این شب صحیح نیست و مخالف بسیاری از ایات دیگر قران است که انسان را حاکم بر سرنوشت خود می داند.

6-از معنای ظاهر این ایه "و ما ادراک... "که مخاطب آن شخص پیامبر(ص) است به سادگی فهمیده می شود که آنچه بسیاری از مفسرین در مورد این شب گفته اند مدرکی ندارد وقتی پیامبر (ص) به فرمایش الله متعال چیزی در مورد این شب نمی داند دیگران جای خود دارند.

7- با توجه به اینکه پیامبر اسلام (ص)خاتم انبیاست در های آسمان و وحی تا ابد بر احدی باز نیست و قرآن که وحی الهی است بر کسی نازل نمی شود. (و الله اعلم)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند رحمتگر مهربان

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾ ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (1)

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾ و از شب قدر چه آگاهت کرد (2)

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (3)

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾ در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (4)

سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾ [آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (5)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


روایات نباید با عقل و قرآن ناسازگار باشد
و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‏دهند.(سوره انسان آیه 5)

در تفاسیر آمده که چون امام حسن و امام حسین بیمار شدند حضرت علی و فاطمه علیهما السلام نذر کردند سه روز، روزه بگیرند و علی(ع) سه صاع جو تهیّه کرد و برای هر روز افطار خود پنج گردۀ نان تبخ نمودند.

روز اوّل موقع افطار مسکینی آمد و هر پنج گردۀ نان را به او دادند و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام و فضّه خدمتکار آنها بدون غذا ماندند و با آب افطار کردند، 
روز دوّم و سوم نیز به همین منوال هر پنج قرض نان را به یتیم و اسیر دادند و خود گرسنه ماندند و تا جایی که از ضعف و گرسنگی ... پس آن آیۀ:

﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨﴾ [۱۴۰] [الإنسان: ۸].
در شان ایشان نازل شد، 
آیا این مطالب با عقل و ایات روشن قران مطابقت دارد ؟

اوّلا : مگر یک مسکین ویا یتیم با چه مقدار سیر می شود آیا کسانی‌که خود گرسنه‌اند اگر بجای پنج گرده نان نصف یک نان را به مسکین می‌دادند و خودشان برای سلامتی و رفع گرسنگی با بقیه نان های باقی مانده افطارمی‌کردند کافی نبود ؟

ثنیا : آیا آنها با این کار به فرمان خدا که فرموده: ﴿وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ / و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده‏ دستى منما تا ملامت‏ شده و حسرت‏زده بر جاى مانى ( سوره اسرا ایه 29 ﴾ عمل کردند؟

ثالثا : چگونه علی به فاطمه و حسنین چنین صعف و گرسنگی طاقت فرسایی را تحمیل کرد و مجبور شدند سه روز فقط با آب افطار کنند و سحر ها چیزی برای خوردن نداشته باشند ؟

رابعا : فضه چه گناهی مرتکب شده بود که باید در نذر ایشان چنان گرسنگی و ضعفی را تحمل می کرد ؟

خامسا :مگر شکم یتیم یا اسیر و مسکین چقدر گنجایش داشته که باید با پنج نان سیر شوند ؟
آیا جز این است که قرآن به لغت عرفِ عرب نازل شده، و غیر این است که آیه می‌گوید: ﴿مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا ٨﴾و هر سه را با واو عاطفه که دلالت بر جمع دارد آورده و معلوم می‌شود که این هر سه نفر در یک شب به در خانۀ علی آمدند و آنها در یک شب نانهای خود را به آنان داده اند و با همان دو صاع باقی مانده برای سحر خود نان تهیّه کردند 
بنابراین تفسیر به سه روز بی‌مورد است و نیازی نیست هر پنج نفر سه شب تمام افطار خود را به یک نفر انفاق کنند مضافا اینکه اگر بجای حرف عاطفه "واو" ثم آمده بود بلحاظ لغت روایت اوال محتمل بود اما در این آیه بین مسکیناً، یتمیاً و اسیراً ﴿ثُمَّ﴾نیامده تا اینکه به سه روز تفسیر شود، پس آنچه در تفاسیر آمده بر خلاف قرآن و عقل است

  • پرویز رضایی