سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۸۵ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وکالت در امضا،پرویز رضایی

معاونت حقوقی و امور مجلس , 28 مهر 1392 ساعت 10:54


وکالت در امضا

چندی پیش یکی از همکاران محترم شهرستانی طی تماس تلفنی از من خواست تا با تنظیم و ثبت سند اتومبیلی که پیش از آن یکی از مشتریان دفترخانه مدارک آن را تسلیم کرده بود شماره و تاریخ سند ثبت شده را به ایشان اعلام کنم. سردفتر محترم توضیح دادند که پس از اعلام مشخصات یاد شده متعاقبا آن دفترخانه یک فقره سند وکالت کاری به عنوان وکالت در امضا صادر و وکیل وکالتنامه با عزیمت به تهران وکالتا از طرف مالک اتومبیل سند انتقال را امضا خواهد کرد. از آنجا که رقام این سطور به‌رغم توضیحات ارائه شده از سوی آن همکار محترم و شاید به علت عدم بضاعت علمی قادر به درک مطلب و تفاوت وکالت کاری و یا به تعبیر ایشان وکالت امضا و وکالت فروش که معمولا از طرف مالک برای انتقال مال تنظیم می‌شود نبود لذا همکار محترم برای روشن‌شدن موضوع بیان داشت که با استفاده از سند وکالت امضا وکیل صرفا حق دارد سند ثبت شده را امضا کند و لاغیر در نتیجه این وکالتنامه عنوانا نوعی وکالت کاری است (نتجیتا از پرداخت وجوهی که در تنظیم وکالت فروش مثلا در خصوص اتومبیل هزینه‌هایی مانند مالیات و حق‌الثبت و... به اسناد مذکور تعلق می‌گیرد معاف است مضافا در مورد اموال غیرمنقول نیز با توجه به اینکه این وکالتنامه‌ها کاری محسوب می‌شود حق‌التحریر آن کمتر از هزینه فروش اموال غیرمنقول محاسبه می‌شود).
مطالب ایشان و تورق کتاب نمونه اسناد تالیف همکار محترم و پیشکوست جناب آقای غلامرضا حجتی اشرفی و نمونه سند شماره ۱۱۲ صفحه ۲۷۱ کتاب تحت عنوان (وکالت امضا سند قبلی) که عینا در ذیل خواهد آمد موجبی شد برای نگارش این مقاله که البته امید است با امعان نظر و نقادی و ارشاد حقوقدانان محترم و همکاران فاضل در دفاتر اسناد رسمی هرگونه ابهام و اجمال محتمل موضوع مورد نگارش رفع و زوایای دیگری نیز که از منظر نویسنده مغفول مانده آشکار گردد.
عنوان وکالت: وکالت امضا سند قبلی موکل: ... وکیل: .... مورد وکالت: مراجعه به دفتر اسناد رسمی شماره ... و قبول و امضا سند رسمی شماره ... مورخ ... تنظیمی آن دفترخانه منعقده فی‌مابین موکل آقای ... و امضا ثبت دفتر مربوطه و خلاصه معامله و اخذ سند رسمی و سند مالکیت و تادیه هزینه‌های قانونی و دریافت اوراق و مدارک اعم از اصل و رونوشت و کپی. حدود اختیارات: وکیل مرقوم بالمباشره در خصوص انجام مورد وکالت دارای اختیارات مزبور می‌باشد اقدام و امضا وی در این خصوص به جای اقدام و امضا وکیل صحیح و نافذ است و نیازی به حضور و کسب اجازه مجدد موکل ندارد. این وکالت فقط در نفس وکالت مثور است. قبض حق‌التحریر ... و...
با توجه به عنوان سند بی‌مناسبت به نظر نمی‌رسد تا در مورد ماهیت حقوقی امضا توضیحاتی داده شود. مورد امضا عناصر آن را با توجه به متفاهم عرف از این قرار می‌داند:
۱- نوشته یا علامت: فرق نوشته با علامت این است که نوشته مرکب از دو یا چند حرف از حروف هجا است ولی علامت چنین نیست.
۲- نوشته یا علامت باید در عادت نویسنده یا ترسیم‌کننده علامت حاکی از هویت او باشد یعنی به او منتسب باشد نه به دیگری. تعریف امضا: با اینکه قانونگذار امضا را تعریف نکرده است معذلک از نظر حقوقدانان هرچه که در عرف اهل فن از امضا می‌فهمند دلیل و حجت خواهد بود یعنی متفاهم عرف حجت است آقای دکتر جعفر لنگرودی در جلد دوم دانشنامه حقوقی ذیل توضیحات فوق در ۳- صاحب نوشته یا علامت مذکور باید آن را به قصد حکایت از هویت خود رقم زده باشد. ۴- باید نوشته یا علامت مذکور ذیل سندی درج شده باشد. فرق نمی‌کند که محتوای سند چه باشد و فرق نمی‌کند که محتوای سند چه باشد و فرق نمی‌کند که سند را خود نوشته باشد یا نه. قانونگذار فرق نمی‌گذارد که محل امضا در ذیل سند باشد یا در هامش آن یا در سند دیگر یا در ظهر سند (مواد ۱۳۰۱ و ۱۳۰۴ قانون مدنی). در مقررات ثبتی هرجا که امضا ذیل سند مورد امر مقنن است تخلف از آن برای سردفتر جنبه انتظامی دارد ولی موجب بی‌اعتباری سند نمی‌شود و اعتبار سند را کسر نخواهد کرد و مهمتر اینکه امضا ذیل هر نوشته تصدیق تعهداتی است که در سند مذکور درج شده است. با مقدمات فوق به موضوع اصلی مقاله برمی‌گردیم و اینکه آیا سندی با عنوان وکالت در امضاء سند قبلی ماهیتا متفاوت از نوع سند شایع و رایج در دفترخانه‌ها با عنوان فروش می‌باشد و یا خیر؟ و یا اینکه حداقل به لحاظ مقررات ثبتی هر دو سند پیش‌گفته ماهیتی واحد داشته و از نظر حقوقی تفاوتی بین آنها متصور نیست. مدعای نگارنده آن است که با تحلیل دقیق قضیه ملوم خواهد شد که به‌رغم تفاوت‌های ظاهری و دو عنوان متفاوت هر دو سند ماهیتی واحد داشته و همان‌طور که گفته شد حداقل از لحاظ مقررات ثبتی موجبی برای افتراق و جدایی آنها وجود ندارد.
مع‌الوصف برای ایضاح بیشتر مطلب سعی می‌شود با ذکر دلایل مقدری که ممکن است از سوی مدافعان آنها ارائه شود نظر مختار نویسنده نیز مستدلا تبیین گردد.
نظر موافقان
۱- در عرف معاملات طرفین قبل از ثبت سند با توافق در شرایط معامله و ایجاب و قبول (مثلا در مورد خرید و فروش تحقق بیع) اقدام به تنظیم سند رسمی می‌نمایند فلذا در صورتی که به عنوان مثال فروشنده شخصی را وکیل خود قرار می‌دهد تا سندی را که از قبل با درج مشخصات کامل فروشنده و خریدار به ثبت رسیده را امضا می‌کند با موردی که شخص دیگری را وکیل فروش مال خود قرار می‌دهد تا مال او را با هر قید و شرط که صلاح می‌داند و به هر شخص حتی به شخص خود انتقال دهد متفاوت است زیرا در مورد اول اختیار وکیل صرفا در امضا سند خلاصه می‌شود لکن در نوع دوم وکیل انتخابی برای فروش مال اختیار تام دارد.
۲- به لحاظ فقهی هم مشابه چنین اختیاری (وکالت در امضا سند قبلی) بی‌سابقه نمی‌باشد و آن در جایی است که وکالت وکیل صرفا در انجام صیغه عقد بوده و شامل سایر اختیارات شخصی اصیل در انجام معامله نیست مباحث دقیق و ظریف مرحوم شیخ در جلد دوم مکاسب در مبحث خیارات  استدلال‌های محکم ایشان در عدم خیار مجلس برای وکیل در اجرای صیغه عقد حکایت از تفکیک این دو نوع وکالت در فقه اسلامی دارد.۱ نتیجه اینکه می‌توان تصور کرد همان‌طوری که اختیارات وکیل می‌تواند شامل همه اختیارات اصیل در انجام معامله باشد این نیابت نیز ممکن است صرفا در اجرای صیغه عقد و به تعبیر موافقان به امضا سند تنظیم شده قبلی محدود شود. تحلیل و نقد نظر موافقان اصولا به لحاظ منطق حقوقی مقایسه بین وکیل در امضا با آنچه که به عنوان وکیل در اجرای صیغه عقد در فقه اسلامی مطرح است قیاس مع‌الفارق می‌باشد زیرا با آنچه که در تعریف حقوقی امضا آمد امضا یک سند به تنهایی حاکی از اراده انشایی امضاکننده آن برای تحقق عقد نبوده بلکه به مثابه تصدیق تمام مفاد و مندرجات آن سند محسوب می‌شود در صورتی که اجرای صیغه عقد با قصد انشاء از طرف متعاملین یا وکیل ایشان صرفا موجب تحقق عقد و منظور و نتیجه‌ای است که مستقیما از آن حاصل می‌شود مانند مالکیت مبیع برای بایع و انتقال ثمن به دارایی مشتری در عقد بیع و... اما آنچه که در تنظیم و ثبت یک معامله به صورت رسمی اتفاق می‌افتد مثلا در همان مثال فوق یعنی عقد بیع امضا سند نه تنها به ایجاب و قبول و تحقق بیع منتهی می‌شود بلکه آثار و نتایج زیر را نیز به دنبال دارد از جمله:
۱- اقرار فروشنده به اخذ ثمن
۲- اقرار خریدار به تصرف مبیع و یا التزام فروشنده به تسلیم آن در موعد مقرر
۳- اسقاط کافه خیارات توسط متعاملین
۴- ضمان فروشنده به درک مبیع
۵- احتمالا وکالت ضمن‌العقد فروشنده به خریدار نسبت به تنظیم اقرارنامه اصلاحی در صورت بروز هرگونه اشتباه که البته این مورد می‌تواند به عنوان یک اقدام احتیاطی و اختیاری در سند درج شود.
۶- ... به تعبیر دیگر وضعیت دو سند پیش‌گفته از دو حال خارج نیست: ۱- رابطه آن دو به لحاظ منطقی رابطه عموم و خصوص مطلق فرض شود و در نتیجه وکیل در امضا مانند شخصی است که صرفا اجرای صیغه عقد را به عهده دارد که در این فرض همان‌گونه که گفته شد با توجه به شرایط و مندرجات و آثار مترتب بر سند رسمی وکیل در امضا حق امضا چنین سندی را (سند بیع) نخواهد داشت. ۲- شق دیگر اینکه همان‌طور که در تعریف امضا آمد امضا وکلای در سند وکالت به معنی تایید تمام محتویات و مندرجات سند فرض شود که با قبول چنین فرضی تفاوت بین اسناد یاد شده منتفی بوده و وکیل در امضا دارای همان اختیاراتی است که وکیل در انجام معامله دارد و این نوع وکالت در حقیقت همان وکالت فروشی است که با تغییر نام سند برای فرار از مقررات و الزامات مالی و به منظور پنهان نمودن قصد واقعی تنظیم‌کنندگان آن ساخته و پرداخته شده است. علاوه بر ایرادات و اشکالات یاد شده فرم نمونه به لحاظ مغایرت صریح با مقررات ثبتی نیز وجاهتی ندارد در بخشنامه اصلاحی بخشنامه شماره ۲/۹۰۲۳ مورخ ۲۵/۱۰/۱۳۸۵ آمد است طبق ماده ۳۰ قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب سال ۱۳۵۴ سردفتران و دفتریاران موظفند نسبت به تنظیم و ثبت اسناد مراجعین برابر مقررات اقدام و به استناد ماده ۱۹ آیین‌نامه قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب ۱۳۱۷ (با اصلاحات بعدی) اسناد تنظیمی باید در یک جلسه تنظیم و به امضا اصحاب معامله و سردفتر و دفتریار برسد.
همان گونه که ملاحظه می‌شود در این بخشنامه تنظیم اسناد و همچنین امضا اصحاب معامله و سردفتر و دفتریار در یک جلسه مورد تاکید قرار گرفته است در صورتی که فرم مذکور حاکی از صدور سند وکالتی است که معامله آن قبلا انجام و سند معامله بدون امضا اشخاص یاد شده در دفترخانه دیگری تنظیم و به ثبت رسیده و وکالت‌نامه (وکالت امضا) شماره و تاریخ سند مقدم قید می‌شود. بنابراین از حیث بخشنامه نیز قطع‌نظر از رویه جاری دفاتر اسناد رسمی که معمولا تصدیق و امضا سند توسط متعاملین موخر از تنظیم و ثبت اسناد انجام می‌شود (که به‌رغم عدم انطباق آن از حیث الزام امضا همزمان متعاملین و سردفتر و دفتریار در یک جلسه با قانون مورد استناد تا فسخ آن توسط مراجع ذی‌ربط سازمان ثبت یا ابطال بخشنامه توسط دیوان عدالت اداری مقررات یاد شده به قوه و اعتبار خود باقی و لازم‌الاجرا است)۲ تنظیم سند وکالت مورد نظر مورد اشکال است.
پی نوشت :
۱- خلاصه استدلال شیخ چنین است: پذیرفتن حق خیار مجلس برای وکیل در اجرای صیغه عقد مستلزم انتقال قسمتی از دارایی فروشنده به داری خریدار از بابت ثمن معامله‌ای است که به محض وقوع عقد به ملکیت وی درآمده در صورتی که موکل در عقد وکالت برای اجرای صیغه عقد چنین اختیاری را به وکیل خود تفویض ننموده است.
۲- (ماده ۱۹ – سند معامله باید پس از تنظیم و ثبت در دفتر سردفتر و نماینده (چنانچه دارای نماینده باشد) و انجام سایر تشریفات به تصدیق و امضای اصحاب معامله برسد و متعاملین باید در یک جلسه اسناد و دفاتر مربوطه را امضا نمایند و در صورتی که قبوض اقساطی هم ضمیمه سند باشد قبوض مزبور را هم بایستی در همان جلسه که اسناد و دفاتر امضا می‌شود امضا کنند) بر اساس منطوق ماده آیین‌نامه مورد استناد آنچه که مورد تاکید قانونگذار قرار گرفته امضا متعاملین در یک جلسه می‌باشد که مرجع صدور بخشنامه حکم آن را به سردفتر و دفتریار نیز تسری داده است.
نویسنده :پرویز رضایی
برگرفته از: معاونت حقوقی و امور مجلس


کد مطلب: 346

آدرس مطلب: http://isfahanbar.org/vdcgr39w4ak9t.pra.html

کانون وکلای دادگستری اصفهان

  http://isfahanbar.org

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

پرویز رضایی، حقوقدان و کارشناس حقوق جزا در گفت‌وگو با فردا، درباره اعلام برائت حسین موسویان از سوی دستگاه قضایی و به‌کارگیری این اصطلاح از سوی دیگر مقامات رسمی و دولتی گفت: اصولا استفاده از عبارت «برائت» در این‌گونه موارد که پرونده در دادسرا مورد رسیدگی و صدور قرار شده، نوعی تسامح در بیان است.

وی افزود: اقدام دادسرا پس از رسیدگی به پرونده، صدور یکی از قرارهای نهایی است که در دادسراها توسط دادیار پرونده و یا بازپرس صادر و با تأیید و موافقت دادستان منتهی به صدور کیفرخواست و فرستادن پرونده برای رسیدگی به دادگاه می‌شود. به هر حال، این دادگاه است که حکم برائت و یا محکومیت متهم را صادر می‌کند.

این کارشناس حقوقی، همچنین به تفاوت آثار و پیامدهای قرار منع تعقیب که در دادسرا صادر می‌شود و حاکی از عدم انتساب جرم به متهم و یا جرم نبودن فعل مرتکب است، با حکم برائت صادره از سوی دادگاه گفت: حکم دادگاه چه به عنوان محکومیت و یا برائت پس از قطعی شدن، اعتبار امر مختومه را داشته و به جز در موارد استثنایی و اعاده دادرسی قابل رسیدگی دوباره نیست؛ در صورتی که قرار منع تعقیب فاقد چنین اثری است و با کشف دلایل جدید، قابل رسیدگی و طرح دوباره موضوع در دادسراست


منبع : تابناکhttps://www.tabnak.ir/fa/news/2380/%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9-%D8%B5%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%AD%D9%83%D9%85-%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


آقا داماد و عروس خانم در کنار پدر و مادر خانم عروس درست روبروی من نشسته بودند.
بعد از کلی مشاجره و بگو و مگو بین داماد جوان و مادر خانم ایشان که به علت ناچیز بودن مهریه در قباله ازدواج (یک سکه بهار آزادی ) روی هزار سکه اصرار داشت بلاخره توافق کردند تعداد سکه ها در سند 400 عدد قید شود. 
البته در این تخفیف گرفتن اقای داماد انذارهای بنده هم بی تاثیر نبود 
بگذریم از اینکه هزینه بسیار زیاد سند یعنی چیزی حدود یازده میلیون تومان هم موجب نشد تا مادر عروس خانم کوتاه آمده و به کمتر از این رضایت بدهد

راستش اخذ چنین هزینه زیادی که بخش اعظم آن هم حقوق دولتی است برای تنظیم یک سند ذمه ای (قرض) که می توانست با تنظیم یک فقره سند افزایش مهریه باهزینه بسیار ناچیزی انجام شود عقلانی به نظر نمی رسید چه رسد برای داماد بیچاره که تحت شدیدترین فشار از طرف مادر خانم قرار داشت
مادری که فقط به دنبال سنگین تر کردن دین داماد بود اما امکان افزایش مهریه و به تبع ان تحمل حداقل هزینه سند بخاطر معافیت اسناد مربوط به مهریه در اسناد وجود نداشت زیرا بنا بر نظریه شورای نگهبان افزایش مهریه شرعا جایز نبود و بناچار طرفین خواستار حل قضیه و خواباندن دعوا یعنی نوشتن سند ذمه ای شدن که مدیونیت شوهر رسما تثبیت شود.
از امضای سند یک ساعت بیشتر نگذشته بود که با سر و صدای مادر عروس خانم و فریادهای آقا داماد سکوت دفترخانه شکسته شد خانم به بهانه ای این که قباله ازدواج باید در اختیار خانواده دختر باشد اصرلر داشت تا یک برگ از مصدق سند ذمه ای را تحویل بگیرد و با توجه به نداشتن سمت در آن سند و عدم اجابت ان از طرف همکاران داد و بیداد راه انداخته بود 
و در این وسط معلوم نبود فریادهای داماد و اعتراضش به سندی که ساعتی پیش به اصرار خودش تنظیم شده برای چیست ؟!


...خاطرات دفترخانه 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

"دیهٔ زن و مرد یکسان است تا وقتی که مقدار دیه به ثلث دیه کامل برسد در آن صورت دیه زن نصف دیه مرد است." / ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی

والله من هم بعد از گذشت هزار و اندی سال از خواندن فتوایی که شیخ کلینی و دیگران از قول امام در مورد تساوی دیه زن و مرد تا ثلث و دو برابر شدن دیه مرد در صورت بیشتر از ثلث دیه نقل کردند دچار تعجب بلکه تحیر می شوم خصوصا وقتی که همین روایات ضد عقل و بدیهیات اولیه مستد قوانین جزایی و جنبه اجرایی هم پیدا کنه !

واقعیت این است که برخلاف ادعاهای آقایان علما و مراجع تقلید در باز بودن باب اجتهاد و نفی اخباری گری وقتی پای فتوی وسط میاد تو همین حوزه های علمیه که دم از عقل و اصول زده می شه روایت حرف اول و آخر را می زنه و کسی بجز موارد "شذ و ندر" جرات "ان قلت" نداره و همه اخباری اند !

در کافی از شخصی به نام ابان بن تغلب نقل شده : به امام صادق (ع) گفتم: درباره انسانى که یک انگشت زنى را قطع مى‌کند مى‌فرمایید چه خون‌بهایى باید تقدیم کند؟
فرمود: ده شتر.
من گفتم: اگر دو انگشت او را قطع کند چند شتر باید بدهد؟
فرمود: بیست شتر.

گفتم: اگر سه انگشت او را قطع کند چه باید بدهد؟
فرمود: سى شتر.
گفتم: اگر چهار انگشت او را قطع کند چه باید بدهد؟
فرمود: بیست شتر.
گفتم: سبحان اللّه، اگر سه انگشت او را قطع کند باید سى شتر بدهد و اگر چهار انگشت او را قطع کند باید بیست شتر بدهد! موقعى که این فتوا را در عراق شنیدیم از آورندۀ آن بیزارى و تبرى جستیم، مى‌گفتیم: این سخن شیطان است.
فرمود: آهسته‌تر اى ابان! این حکم رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله است که فرمود: جراحت زنان تا یک سوم با خون‌بهاى مردان برابر است و چون از یک سوم بگذرد به یک دوم نزول مى‌کند. اى ابان! تو با قانون قیاس مرا مؤاخذه کردى، اگر سنت با قیاس برابر شود دین خدا پایمال مى‌گردد.

پ.ن :
الف - فِی رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ اَلْمَرْأَةِ کَمْ فِیهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ اَلْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اِثْنَیْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلاَثاً قَالَ ثَلاَثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اَللَّهِ یَقْطَعُ ثَلاَثاً فَیَکُونُ عَلَیْهِ ثَلاَثُونَ وَ یَقْطَعُ أَرْبَعاً فَیَکُونُ عَلَیْهِ عِشْرُونَ إِنَّ هَذَا کَانَ یَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ اَلَّذِی جَاءَ بِهِ شَیْطَانٌ فَقَالَ مَهْلاً یَا أَبَانُ هَکَذَا حَکَمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَلْمَرْأَةَ تُقَابِلُ اَلرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ اَلدِّیَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ اَلثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى اَلنِّصْفِ یَا أَبَانُ إِنَّکَ أَخَذْتَنِی بِالْقِیَاسِ وَ اَلسُّنَّةُ إِذَا قِیسَتْ مُحِقَ اَلدِّینُ ./ الکافی , جلد 7 , صفحه 299

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

ما و قران

ماه رمضان رسید حسب مشهور این ماه , ماه قران است و بنده نیز تصمیم گرفتم به سهم و بضاعت اندک خود و روال سال های پیشین (با عنوان نکته های قرآنی ) به ایاتی از این کتاب که شاید برای دوستان مفید باشد اشاراتی داشته باشم. 
متاسفانه در طول تاریخ اسلام شاهد این مطلب هستیم که برغم دعوت قران به وحدت و یک پارچگی خیلی زود تفرقه و شقاق جای خود را به همدلی و وفلق اولیه مسلمانان صدر اسلام داد و دین خدا به دهها و صدها مکتب و مرام و مسلک تقسیم شد . 
با کمال تاسف اسلام که مکتب هدایت و نقشه راه کمال و وارستگی انسان بود به محاق رفته و مسلمانان به شیعه و سنی , فقیه و صوفی , اعتزالی و اشعری , متکلم و فیلسوف ,اخباری و ا صولی و... تقسیم و در این میان قران خود به صورت ابزاری در دست این گروه و آن گروه در آمد تا با تمسک به ایه و یا ایاتی از آن هر چند برخلاف سیاق و اسلوب تفسیر باورها و عقاید خود را با قران هماهنگ و همنوا بدانند .
به عنوان مثال :
ملا صدرای شیرازی در اثبات نظریه فلسفی حرکت جوهری خود و بعد ها توسط شاگردان مکتب او به ایه 88 از سوره نمل استشهاد می شود که :

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ / و کوهها را مى ‏بینى [و] مى ‏پندارى که آنها بى‏حرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند [این] صنع خدایى است که هر چیزى را در کمال استوارى پدید آورده است در حقیقت او به آنچه انجام مى‏ دهید آگاه است

در صورتی که از سیاق ایه و آیه پیش از آن (ایه 87) که می فرماید :

وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ / و روزى که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است به هراس افتد مگر آن کس که خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند...
هر عقل سلیمی متوجه می شود که ایه مورد استشهاد نه تنها ارتباطی به حرکت جوهری مورد ادعا ندارد بلکه اصولا ایه یاد شده در مقام بیان قیامت و بر هم خوردن نظام هستی است ...ادامه دارد.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


با توجه به وعده ای که داده بودم اگر خداوند یاری کند و با اقبال همراه باشد در هرروز از روزهای ماه رمضان به نکاتی کلیدی از ایه و یا آیاتی از سی جزء که بطور معمول برای ختم قران که در آن روز بخصوص تلاوت می شود خواهم پرداخت با این امید که از همفکری دوستان در فهم عمیق تر این ایات نیز بهره مند شوم.

چزء یکم / ایات منتخب 13 و 14 از سوره بقره :

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ / اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ 
ترجمه : 
و چون با کسانى که ایمان آورده‏ اند برخورد کنند مى‏ گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهاى خود خلوت کنند مى‏ گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند مى ‏کنیم / خدا [است که] ریشخندشان مى ‏کند و آنان را در طغیانشان فرو مى‏ گذارد تا سرگردان شوند
با نظر به ایات بالا شاید این پرسش طبیعی به نظر برسد که ما مسخره کردن افراد لجوج و معاند را با دیگران می فهمیم اما تصور اینکه خداوند که کمال مطلق است چگونه در برابر آنها دست به مقابله به مثل بزند و آنها را به تمسخر بگیرد قابل فهم نیست مضافا اینکه در ایات دیگری از قران نیز شاهد چنین وعده و تهدیدی از طرف خداوند برای تقابل و مقابله به مثل با افراد مکار , نسیانگر, متجاوز و بدکار هستیم!
مانند :

1. (انما نحن مستهزؤون الله یستهزیء بهم…) / بقره 14و 15
2. (نسوا الله فنسیهم).توبه 67
3. (ومکروا ومکر الله).ال عمران 54
4. (فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه).بقره 194
5. (وجزاء سیئة سیئة مثلها) شوری 40

در مورد پاسخ به پرسش چنین به نظر می رسد که در هر زبانی برای زیبایی و برجسته کردن جنبه های هنری و تناسب های آوایی کلام از صنایعی استفاده می شود که در زبان ما به آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع بدیع مشهور است .
مانند صنعت : سجع , ترضیع,جناس,تضاد, عکس, اغراق, تمثیل, لفو نشر, تلمیح و...
مشاکله هم از صنایع بدیعی و ادبی است که در موارد متعدی در قرآن بکار رفته است . به طور مثال اگر کسی از شما بپرسد «کجای شما درد می‌کند؟» و شما در پاسخ او بگویید «من فقط جیبم و کیفم درد می‌کند» مرادتان این است که مشکل یا بیماری جسمی ندارید؛ ولی مشکل و ضعف مالی دارید. به کار بردن درد طبق کاربرد اولیه آن درباره جیب و کیف، یکنواخت گویی یا مشاکله است. برخی از صاحبنظران، مشاکله را چنین تعریف کرده‌اند: ذکر شیء به لفظی غیر از لفظ مقرر برای آن، به سبب مجاورت آن لفظ.

کند گر بر تو ظلم از کین بد اندیش / تو هم آن ظلم کن بر وی میندیش

ظلم در مصرع دوم به معنای جزا و پاداش عمل بد است که به مناسبت مجاورت با ظلم اول، به این لفظ تعبیر شده است. 
از این شیوه و صنعت در قرآن فراوان بکار رفته از جمله درباره استهزا ، مکر ، نسیان و خدعه که به خدا نسبت داده می‌شود - همه از باب مشاکله است.
پ.ن 
وکی فقه / وکیپدیا

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


پیروی در عمل است نه با ادعا 
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ
همانا سزاوارترین افراد به ابراهیم، کسانى هستند که از او پیروى کردند و (نیز) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آورده اند (سوره ال عمران آیه 68 )
اما بعد . 
نماز ظهر را تا زمانی "با مردم "بگزارید که سایه آفتاب به قدر جای خفتن بُزی گردد .
و نماز عصر را زمانی" با مردم " بگزارید که آفتاب سفید باشد و تابنده و از روز آن قدر مانده باشد که در آن دو فرسنگ راه توان پیمود . 
و نماز مغرب را تا زمانی" با مردم " بگزارید که روزه دار ، روزه می گشاید و حاجی روانه منا می گردد 
و نماز عشاء را زمانی با " با مردم " بگزارید که شفق پنهان گردد تا ثلثی از شب بگذرد 
و نماز صبح را زمانی "با مردم "بگزارید که هر کس صورت دیگری را تواند شناخت و نماز را در حد توان ناتوان ترینشان به جای آرید ، که موجب فتنه انگیزی شان نگردید . 
( نامه 52 - نهج البلاغه ) 
خصوصیات نماز شیعیان حقیقی علی (ع) : 
ا- نماز های پنجگانه در پنچ نوبت خوانده می شود نه در سه نوبت
2- هر وعده از وعده های پنچگانه نماز همان گونه که از اسمش فهمیده می شود وقت معینی دارد یعنی نماز صبح هنگام صبح, نماز ظهر هنگام ظهر, نماز عصر هنگام عصر و قس علیهذا ...فکر نمی کنم درک این موضوع نیازمند توضیح باشد.
3- نماز های پنچکانه در پنج نوبت و"با مردم" (به جماعت ) اقامه می شود .
4- منظور از فتنه و فساد طول دادن نماز است که موجب شرکت نکردن ناتوانان و ضعیفان در نماز شود مثلا امام جماعت بعد از حمد سوره بقره را تلاوت کند.
هر کدام از دوستان در محله خود مسجدی را سراغ دارند که در آن مسجد با اوصافی که امام اول شیعیان توصیف فرمودند نماز های پنجگانه اقامه می شود آدرس مسجد را به شیعیان مخلص علی (ع) بفرمایند تا در ثواب لا تعدوا و تحصو ها ی شرکت در چنین مسجدی شریک شوند.
خصوصیات نماز مدعیان شیعه حقیقی علی (ع) :
ا- نماز های پنجگانه در سه نوبت خوانده می شود نه در پنج نوبت.
2- وعده های پنچگانه نماز برخلاف آنچه که از اسمش فهمیده می شود وقت معینی ندارد یعنی می توان نماز عصر را هنگاه ظهر , نماز عشا را در وقت مغرب و قس علیهذا ...بجا آورد.
3- نماز های پنچگانه اصولا در سه نوبت و غالبا "فرادی" (به تنهایی ) اقامه می شود .ضمن اینکه کسانی که اصرار بر جماعت دارند معمولا دو وعده توفیق اقامه نماز جماعت در مساجد را می یابند.
4- منظور از فتنه و فساد طول دادن نماز است که موجب شرکت نکردن ناتوانان و ضعیفان در نماز شود مثلا امام جماعت بعد از حمد سوره بقره را تلاوت کند.در این خصوص باید انصاف داد که این شرط رعایت می شود و معمولا بعد از سوره حمد ائمه جماعت به سوره قل هو الله احد اکتفاء می کنند و شاید به همین خاطر باشد که خیلی از مامومین بعد از چهل پنجاه سال شرکت در نماز جماعت بجز این سوره, سوره ای از قرآن را حفظ ندارند .

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


شفاعت
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از آنچه به شما روزى داده‏ ایم انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و کافران خود ستمکارانند/....کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت‏ سرشان است مى‏ داند (ایات 254 و 255 سوره بقره)
شفاعت از موضوعاتی است که از در طول تاریخ اسلام از اسباب اختلاف بین مذاهب و شخصیت های دینی و مذهبی بوده و هست تا جایی که بعضی کلا منکر و بعضی منکران را تکفیر می کنند .
اما به نظرم هر دو دسته در این مسیر راه افراط و تفریط را پیموده اند واقعیت آن است که اجمالا شفاعت در ایاتی از قران تایید و در مواردی نفی شده است دوستان حتما توجه دارند که بحث مفصل در این خصوص خارج از حوصله یک پست فیسبوکی و چند کامنت ذیل آن است فلذا بنده به بهانه ایات فوق صرفا نتیجه تاملات خودم را بیان می کنم .
به نظر من همانطور که منکران شفاعت با توجه به صراحت ایات متعدد قران که در مقام اثبات اصل قضیه است به خطا رفته اند طرفداران پر و پا قرص آن نیز که باب ان را به پهنای زمین و آسمان باز کرده اند تا جایی که راه تجری را در عمل به انواع معاصی و کبائر برای دسته ای با توسل به بزرگان دینی و مذهبی باز نموده اند به بی راهه رفته اند.
اگر مخالفان موضوع شفاعت با انکار خود شفاعت صحیح و قرانی را ندیده گرفته اند در مقابل آنها اهل غلو نیز "من عندی " با توسل به شخصیت های دینی و پاکان شیپور شفاعت را از دهان گشادش دمیده و تصور کرده اند که در اخرت بجز به اذن و اراده الله جل جلاله احدی را یارای واسطه گی و میانجیگری هست تا بتواند گناهکارانی را که مستحق عذاب اند از عقوبت اعمال خود برهاند ( أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ / پس آیا کسى که فرمان عذاب بر او واجب آمده [کجا روى رهایى دارد] آیا تو کسى را که در آتش است مى ‏رهانى..سوره زمر ایه 19) 
ایه 255 سوره بقره که به نام ایه الکرسی مشهور شده و متاسفانه مورد سوء برداشت اهل غلو در مورد شفاعت است به قرینه ایه قبل از آن که صراحتا مومنین را از روزی که شفاعت و دوستی در کار نیست برحذر می دارد با بیان استفهام انکاری "مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ " هر گونه شفاعتی را بدون اذن و اراده خداوند نفی و با عبارت " یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ..." و اینکه تنها اوست که از پیش و پس همه انسان ها آگاه هست علت اختصاص شفاعت را به خداوند حکیم و عالم مطلق جهان هستی مدلل می فرماید (والله اعلم بالصواب)

پ.ن

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ / .... مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ...

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


"اطاعت بى چون و چرا از هر انسانی، شرک و به منزله عبادت و پرستش اوست."

(آنها) دانشمندان و راهبان (تارکان دنیا) را معبودهائی در برابر خدا قرار دادند و (همچنین) مسیح فرزند مریم را، در حالی که جز به عبادت معبود واحدی که هیچ معبودی جز او نیست دستور نداشتند، پاک و منزه است از آنچه شریک وی قرار میدهند.
از امام صادق (ع) درباره آیه «اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون اللّه» روایت شده که فرمود: 
«و اللّه ما صلّوا لهم و لا صاموا و لکنهم أحلّوا لهم حراماً و حرّموا علیهم حلالاً فاتّبعوهم 
یعنی : به خدا سوگند آنان براى احبار و راهبان نه نماز خواندند و نه روزه گرفتند ; ولى آن علما و صومعه داران، براى مردم حرام را حلال و حلال را حرام کردند و آنان پیروى کردند»

پ.ن
1- اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِیَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ( توبه / آیه 31)
2-(محاسن برقى، ج 1، ص 246، ح 245 ; بحارالانوار، ج 2، ص 98، ح 48)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ایمان آورده اید ایمان آوردند قطعا هدایت شده اند 
( سوره بفره / آیه 137}

این داستان رو از منبر مرحوم ضیایی شنیدم.
مردی انصاری مرتکب قتل خطایی شد. طبق رسم قبیله کسانی از قبیله مرد , مسئول جمع آوزی دیه مقتول شدند قیس ابن سعد از صحابه کرام رسول خدا(ص) و فرزند سعد ابن عباده بزرگ قبیله خزرج از خویشان ذکور مرد انصاری بود . 
صبح خیلی زود آن چند نفر مرد به منزل قیس که در نزدیکی مدینه واقع شده بود رفتند قیس در خانه نبود و به گفته کنیزی که در خانه داشت برای کار به مزرعه رفته بود آنها بی درنگ راهی مزرعه شدند و با کمال تعجب او را را در حالی دیدند که با دستان خود زمین را می کند و از درون گل و لای هسته خرما های گندیده را که به زمین ریخته جمع اوری و درون سبدی می ریزد. شاید آنها با دیدن این صحنه , لحظه ای از بیان خواسته خود دچار تردید و دو دلی شدند اما بالاخره به دعوت و اصرار قیس برای خوردن صبحانه و شرح ماجرا به خانه او رفتند کنیزک سفره ای پهن کرد و یک ظرف اب و چند تکه نان خشک داخل سفره گذاشت مردان باز از تعجب به یکدیگر خیره شدند بالاخره بعد از خوردن صبحانه مختصر و فقیرانه , قیس علت حضور آنها را جویا شد و یکی از افراد قبیله با لیستی که در دست داشت و نام افرادی از قبیله در آن نوشته شده بود قضیه قتل خطایی مقتول و جمع آوری دیه را برای او توضیح داد .
قیس نگاهی به لیست بلند بالایی که از افراد قبیله تهیه شده بود انداخت و فورا از آنها خواست تا بجز نام خود او تمام اسامی دیگر را خط بکشد و این بار آن چند مرد میهمان خیلی بیشتر از دفعات قبل متعجبانه به یکدیگر نگاه کردند قیس که بهت و تعجب انها را دید لب به سخن گشود و گفت می دانم شما از چه روی متعجب هستید اما بدانید ما تربیت شدگان مکتب رسول خدا (ص) هستیم . صبحانه ما آب و تکه نان خشکی بیشتر نیست ,صبح خیلی زود برای معالجه و مداوای شتر لنگ خود به صحرا می رویم هسته های خرما جمع می کنیم آن را آرد می کنیم و به شتر بیمار خود می دهیم تا شتر بیمار با خوردن آن به گله شتران سالم باز گردد و ما بتوانیم با این شتران ,دیه برادران مسلمان خود را بپردازیم.

"و کسانى که بعد از آنان [مهاجران و انصار] آمده اند مى گویند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى و در دلهایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده اند [هیچ گونه] کینه ا ى مگذار پروردگارا راستى که تو رئوف و مهربانى."( سوره حشر / آیه 10) 
پ.ن
1- فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ 
2- وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ

  • پرویز رضایی