سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۶۵ مطلب با موضوع «تاملات قرآنی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تاویل ایات

ابن کثیر در تفسیر القران العظیم در تفسیرش از ایه یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ ( ایه 42 سوره قلم )از صحیح بخاری نقل کرده از رسول خدا شنیدم که می فرمود پروردگار ما ساق های خود را عریان می کند هم مومنین و هم مومنات به آن سجده می کنند !!! جز آنانکه در دنیا از روی ریا و سمعه سجده می کردند می خواهند سجده کنند نمی توانند ...ابن کثیر می گوید این حدیث در صحیح بخاری و مسلم و غیر آن آمده !
عارضم که غلبه فهم روایی از قران و به تبع آن ظاهر گرایی همیشه برای عقل گراها معضل بوده پس همه کاسه کوزه ها رو سر نو اندیشان دینی نشکنیم و به امثال جناب دکتر سروش که برای توجیه عقلی این ایات به خواب و رویا متوسل شده اند کمی حق بدیم و معذورشان بدانیم

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

با سلام و ادب از جنابعالی بسیار شنیده ام معنای "صلوه"را رویکرد ترجمه فرمودید و با انطباق این معنا با واژه" صلاه " به معنایی اعم , سعی نموده اید در مورد مفهوم بسیاری از ایات قرآن که حکایت از امر به صلوه و یا اخبار (با کسر را ) نسبت به آن است توجیهی منطقی و مقبول ارائه نمائید . شاید با این پیش فرض که معنای لغوی و متداول از این کلمه را که غالبا از طرف لغت شناسان به معنای دعا ,تعظیم و نماز آمده برای تفسیر تمام ایاتی که در ان از واژه صلوه استفاده شده اقناع کننده نیافتید و چه بسا این موضوع انگیزه ای گردید برای تلاش جنابعالی در مورد پاسخگویی به حل مشکل مفاهیم گوناگون که در ایات مربوط به این واژه به نظر می رسید و انتخاب لفظ رویکرد به معنایی عام و کلی می توانست به حل و جمع این ایات با استفاده از یک معنای واحد کمک کند . به عنوان مثال در سوره نور آیه 41 که صراحتا از صلوه پرندگان یاد شده " أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ"و یا در ایه 43 سوه احزاب که سخن از صلوه خداوند و ملائکه بر مسلمانان است "هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا " همچنین امر به صلوه مومنین به پیامبر در سوره احزاب ایه 56 " إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا " و یا صلاه پیامبر بر مسلمانان در آیه 103 سوره توبه "خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و سایر ایات قران که در انها لفظ صلاه ظهور در معنای اصطلاحی نماز دارد با بکار گرفتن این عبارت یعنی رویکرد قابل فهم خواهد گردید . مع الوصف برغم ظاهر منطقی عبارت رویکرد از لغت صلوه این برداشت مواجه با ایراداتی است که به سادگی نمی توان از آنها گذشت اولا اینکه معلوم نیست چنین برداشتی از لغت صلوه چه جایگاهی در لغت عرب دارد لغات در هر زبانی از زبان ها برای معنی و یا معانی خاصی وضع شده اند که برای فهم صحیح از انها باید به کتب لغت مراجعه نمود در حالی که چنین ترجمه ای از واژه صلوه در کتابهای لغت عرب بی سابقه به نظر می رسد. ثانیا از لفظ صلوه در هیچ جمله ای عبارت رویکرد متبادر به ذهن نیست. ثالثا لغات محمول معانی عرفی می باشند در صورتی که این معنا از صلوه به هیچ وجه در عرف نیز شناخته شده نیست.رابعا نه در بین اصحاب رسول الله (ص) که مخاطبین اصلی ایات قران بوده اند و نه تابعین که زبان اصلی آنها زبان عربی بوده و همچنین سایر مفسران قران در این چهارده قرن و اندی چنین برداشتی از این لغت سابقه ندارد . بناء تصور می کنم همین مقدار به عنوان ادله نقض برای این واژه کلیدی از قرآن کافی باشد اما دلیل حلی ان به نظر بنده مفهومی است که مرحوم علامه طباطبایی در ذیل ایه 43 سوره احزاب در مورد این لغت فرمودند: "هو الذى یصلى علیکم و ملئکته لیخرجکم من الظلمات الى النور"معناى جامع کلمه (صلاه ) - به طورى که از موارد استعمال آن فهمیده مى شود - انعطاف پذیر شدن و نرم شدن و توجه کردن است، چیزى که هست این معناى جامع به خاطر اختلاف مواردى که به آن نسبت داده مى شود مختلف مى شود، و به همین جهت بعضى گفته اند: صلات از خدا به معناى رحمت، و از ملائکه به معناى استغفار، و از مردم دعا است، لیکن این را نیز باید دانست که هر چند صلات از خدا به معناى رحمت است، اما نه هر رحمت، بلکه رحمت خاصى که ذخیره آخرت براى خصوص مؤمنین است، و سعادت آخرتى آنان و فلاح ابدیشان، مترتب بر آن مى شود، و بدین جهت است که به دنبال جمله مورد بحث علت صلوات فرستادن خداى تعالى را چنین بیان کرده : (لیخرجکم من الظلمات الى النور و کان بالمؤمنین رحیما) صلوات مى فرستد، تا شما را از تاریکى ها به سوى نور بیرون آورد، چون او همواره نسبت به مؤمنین رحیم است.با آرزوی توفیق برای استاد

 
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


می خواستم در مورد قربانی و عید قربان مطلبی بنویسم نوشته آقای علی زمانیان را خواندم منصرف شدم و حیف آمد آن را با دوستان به اشتراک نگذارم

خواب ابراهیم 
هر کس هزینه ی رستگاری‌اش را خودش باید بپردازد و نه دیگران

روزگاری به خواب ابراهیم آمدی و به او دستور دادی تا فرزندش را پیش پای تو و برای قرب به تو، قربانی کند. بر خود لرزیدیم که از ما (مایی که اسماعیلِ همه‌ی تاریخیم و مایی که همواره قربانیان خواب دیگرانیم)، جز قربانی شدن چه می‌خواهند؟ این همان کاری است که در تمام تاریخ رخ داده است. 
و ابراهیم با دلهره‌ای عمیق و برای رستگاری خویش، فرمان تو را به سر نهاد و انجامش داد. تو اما از کبریایی خویش فرود آمدی و دستان ابراهیم را گرفتی و نگذاشتی فرزندش را قربانی کند. شاید از همان ابتدا نمی‌خواستی اسماعیل قربانی شود. قصدت کشتن نبود، نجات انسان از قربانی شدن در پای خواب دیگران بود. می‌خواستی با اجرای نمایشی تلخ، اما با پایانی شیرین، پیامی را برای تمام تاریخ و برای همه ی آدمیان بفرستی.

فرود آمدی و در تاریخ دخالت کردی تا بگویی:

قربانی کردن انسان، حتی برای تو ممنوع است. تا انسان را رفعتی بزرگ عطا کنی و نشان دهی که آدمی، (دیگران که هیچ)،حتی نباید در بارگاه با عظمت خودت هم قربانی شود.

تا بگویی رستگاری آدمی از مسیر قربانی کردن (کشتن) و قربانی شدن (کشته شدن) نمی‌گذرد.

تا بگویی هیچ کس حق ندارد به بهانه‌ی رستگاری خویش و یا رضایت تو دیگری را قربانی کند.

اما 
اکنون حال ما را بنگر. قربانی می‌شویم، نه به دستور تو. 
بنگر چگونه ما را نه برای تو و نه در پای تو، که به خواست خویش و در پای خواب‌های آشفته‌شان قربانی می‌کنند. تو قربانی کردن انسان را ممنوع کردی اما اینان نه تنها آن را مجاز، که فوزی عظیم می‌دانند. و مگر قربانی شدن تنها با کشتن جسم و جدا شدن سر از بدن معنا می‌شود؟ قربانی شدن‌هایی هست که بسی درد و رنجش از جان دادن سخت‌تر است. و آن وقتی است که آدمی را از آن جایگاه رفیع انسانی به خاک مذلت و حقارت به زیر می‌افکنند. و آن وقتی است که به قهر و سلطه، همه ی حقوق آدمی را انکار، و او را بی پناه محصور می‌کنند. و آن وقتی است که از دیگران نردبانی می‌سازند برای رسیدن به رستگاری خویش.

قربانی می‌شویم، زیرا اراده و اختیارمان را در پای اجبارها قربانی می‌کنند. و مگر شرافت انسان به اراده و انتخاب او گره نخورده است؟ قربانی می‌شویم، زیرا زندگی ما قربانی می‌شود. و مگر ما را خلق نکردی که زندگی کنیم؟ ما را قربانی می‌کنند، زیرا عمر ما را در پای تاریکی و جهل خویش به تباهی می‌کشانند. و مگر آدمی را چند سال عمر و زندگی است که تمامش را در میدان تشویش و هراس و در کمبودها و رنج ها تلف کند؟ قربانی می‌شویم، زیرا روح مان را قربانی می‌کنند. معنای زندگی ما را به قربانگاه پوچی می‌برند. باورهای ما را به تیغ تیز می‌کشانند و در پای منافع‌شان ذبح می‌کنند.

تو از حق خویش گذشتی، اکنون بنگر که ما چگونه‌ایم. تو انسان را قربانی نمی‌خواستی، و از این رو بود که در نمایش بزرگ و رازآلود، ندا دادی که ابراهیم، دست نگه‌دار، اسماعیل نباید قربانی شود. اما اکنون بنگر که چگونه کلامت را از یاد برده اند. با نمایشی روشن نشان دادی که نمی‌توان و نباید دیگران را هم‌چون ابزاری برای رسیدن به ارزش‌ها و رستگاری خویش نادیده گرفت. هر کس مسئولیت خود را خودش بدوش دارد. دیگران را نباید قربانی ارزش‌هایی کنیم که ارزشمندشان می پنداریم.

حالِ انسان امروز را بنگر
بنگر چگونه او را در پای محکم شدن صندلی قدرت ذبح می کنند. در پای ارزش های خیالی شان قربانی می کنند. گاهی به نام ملیت، گاهی به نام امت، گاهی به نام مبارزه، گاهی برای رسیدن به بهشت زمینی و گاهی در پای پول و سرمایه. میلیون ها انسانِ قربانی شده را در مذبح خوفناک بنگر که چگونه پیش پای توهم دیگران از میان رفته اند و می روند. تویی که می خواستی انسان را از قربانی شدن نجات دهی، بنگر چگونه استخوان‌هایش زیر بار سنگینی نام تو شکسته می شود. به نام تو، انسان را از یاد می برند و حقوقش را قربانی می کنند.

ذبح اسماعیل اولین نبود. می‌خواستی آخرین باشد، شد؟

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


چه خوب گفته نیچه که اگر مرگ پایان زندگی است مرگ اندیشی آغاز آن است آنچه که اندیشه مرگ بیش از هر چیز انسان را به خودم مشغول می کند واقعیت تنهایی ماست آن تنهایی که همه به نوعی از آن گریزان و ترسانند و کم یا بیش تلاش می کنند تا با توسل به انواع دل مشغولی ها از رنج آن تغافل کنند

شاید از تاثیرگذار ترین آیات قران آیاتی است که بیان این تنهایی و توجه دادن انسان به این نوع از مرگ اندیشی است اندیشه ای که می تواند او را از همه قید و بندهایی که مانع در دست یابی به یک زندگی ارزشمند و اصیل و فارغ از خوشایند ها و بد ایندهای دیگران است یاری کند.

1- و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون نیز] تنها به سوى ما آمده‏ اید و آنچه را به شما عطا کرده بودیم پشت‏ سر خود نهاده‏ اید و شفیعانى را که در [کار] خودتان شریکان [خدا] مى ‏پنداشتید با شما نمى ‏بینیم به یقین پیوند میان شما بریده شده و آنچه را که مى ‏پنداشتید از دست‏ شما رفته است

2- پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبت‏ خویشاوندى وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمى ‏پرسند

3- در آن روز هر کس چنان گرفتار وضع و کار خود است که به هیچ کس نتواند پرداخت.

پ.ن 
1- وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَمَا نَرَى مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ / ایه 94 سوره انعام 2 - فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ / ایه 108 سوره مومنون 3 - لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ / ایه 36سوره عبس 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

 دکتر عبدالکریم سروش در آخرین سخنرانی  خود و در ادامه نظریه  رویاهای رسولانه به بیان و شرح  تعبیر معاد و جایگاه آن در تئوری  یاد شده پرداخت کوششی که  سعی دارد تا اعتقاد به اصل معاد را که برای نسل امروز بیش هر نسل و زمانه به محاق رفته روحی تازه بدمد.

بنده ضمن ارج گذاری به این تلاش استاد به نظرم اشکلاتی در این تئوری است که مایلم خدمت دوستانم خصوصا عزیزانی که سمپاتی بیشتری نسبت به نظریات ایشان دارند عرضه کنم تا به اذن الله خورشید حقیقت روشن تر بتابد و سره از ناسره نمایان تر شود .

شرح تئوریه

1- این تئوری در ادامه و وابسته به همان نظریه رویاهای رسولانه ای است که قبلا ایشان در مورد وحی بیان نموده اند فلذا فهم تئوری تعبیر معاد در این تئوریه  ارتباط وثیقی با دیدگاه های دکتر سروش در مورد رویاهای رسولانه دارد.

2- در این نظریه تاکید استاد بر  جنبه های بصری آیاتی است که در قرآن و در مورد معاد آمده است.

3- دکتر سروش معتقد است تمام صحنه هایی که از قیامت در قرآن می خوانیم در حقیقت تصاویری است که پیامبر در عالم رویا و خواب می دبده و نیاز به رمز گشایی و تعبیر دارد .

4- به اعتقاد دکتر سروش با توجه به یافته های علمی و ثانیا تعبیر هایی در هم و برهم و بی ربط از آخرت مانند تاریک شدن خورشید کنار رفتن پرده های آسمان و حشر حیوانات وحشی و رها شدن شتران حامله ده ماه در کنار حضور انسان های صالح و بدکاران برای حساب رسی در قیامت ...قران به عنوان قرائتی از واقعیت ها که باید عینا  بوفوع بپیوندد عقلا محال و غیر قابل  فهم بوده و مفسرین را به تکلف می اندازد فلذا باید پذیرفت که این زبان با زبان متعارف بشر در این جهان بجز از طریق فهم زبان آیات به مثابه رویا و تاویل آن ممکن نمی باشد

5- به لحاظ تاریخی نیز هیچگاه اعتقاد به معاد جسمانی با دیدگاه ارتودکسی و سنتی از نظر فلاسفه اسلامی مانند ابن سینا و ملاصدرا و علامه طباطبایی و...قابل تبین نبوده است

دکتر سروش برای تقویت نظریه خود خواب های نمادین حضرت یوسف در دیدن یازده ستاره و خورشید و ماه و خواب سلطان مصر در مورد هفت گاو لاغری که هفت گاو چاق را می خوردند و خواب دو زندانی را که یکی خواب خماری و دیگری تصویری را که از خود بصورت کسی که تکه نانهایی را روی سرخود گذاشته و طعمه پرندگان می شود و تعبییر هایی که برخلاف ظاهر آنها می شود مثالی برای توجیه لزوم تاویل ایات قران در مورد معاد و جهان آخرت  می آورد.

 

یقینا ادله نقضی فراوانی از متن خود قرآن در مورد نظریه جناب دکتر سروش وجود دارد که برغم تلاش ایشان برای پاسخگویی همچنان اعتبار این تئوری را سست می کند ایات فراوانی که خداوند شخص پیامبر را مورد خطاب قرار داده و به او امر و نهی می فرماید برغم اینکه دکتر سروش سعی می کند با استناد به صناعات لفظی و ادبی  و آوردن شاهد مثال هایی از اشعار سعدی (مانند این شعر سعدی : سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز / مرده ان است که نامش به نکویی نبرند )و حافظ اینگونه خطاب ها را حدیث نفس تلقی کند با توجه به اختلاف سیاق این گونه اشعار و آیات قران این توجیحات مغایر با فهم عرفی از ایات است .از آنجا که قصد  بنده در این نوشتار کوتاه نقد جزء جزء فرمایشات ایشان در مورد این تئوری نیست فلذا صرفا به دو نکته محوری در این تئوری به عنوان سوال که به نظرم نتیجه تایید آن موجب بی اعتباری و عدم حجیت قرآن به عنوان کتاب هدایت و نقش راه مسلمانان است اکتفاء می کنم .

جناب دکتر سروش و همفکران ایشان که معتقدند کل آیات قران و وحی نه در قالب اِخبار واقعیت هایی از ناحیه خداوند توسط جبرئیل و روح الامین بلکه از جنس خوابی است که نیازمند به رمز گشایی و تعبیر خوابگذاران رویاهای پیامبر اسلام در 1400 سال و اندی پیش است باید پاسخ این پرسش را بدهند که اولا با توجه به ماهیت قران که علاوه بر هادی بودن  , اتمام حجتی بر همه انسان ها و در همه زمان هاست در غیبت خوابگذارانی که در تمام دوران پس از بعثت تا کنون اثری از آنها مشاهده نشده  و معلوم نیست با چه نشانه هایی و تا کی از راه خواهند رسید و از این کتاب رمزگشایی خواهند نمود چگونه این کتاب می تواند در غیبت این معبران خواب و تعبیرکنندگان رویا های رسولانه اولا :حجت خدا بر بندگان باشد پانیا: وسیله هدایت بشر و تضمین کننده سعادت مسلمانان ؟! در خاتمه شاید ذکر این نکته از قرآن کریم خالی از لطف نباشد که بحث جهان آخرت و انکار قیامت بیش و پیش از آنکه بدنبال دلیل باشیم علت ها را مورد جستجو و کاوش قرار دهیم  

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰
"سخنان پیامبر در ردیف قران است و هیچ فرقی نمی کند، اما اینکه چرا می گوئیم بعضی ها قران است و بعضی ها سخنان پیامبر دلیلش ان است که قران در احوال ویژه ای بر زبان پیامبر جاری شده است" و به تصریح ایشان بهترین تعبیردر مورد این احوال ویژه , خواب و رویاست.
آیا تئوری رویاهای رسولانه جناب دکتر سروش تعادل دو کفه ترازوی بین کتاب و سنت را به نفع اخباریون بر هم نمی زند ؟
و به عبارت اخری آیا در فرض قبول این تئوری از سوی مومنان , در ترجیح کلام محمد در بیداری نسبت به عالم خواب تردیدی رواست؟
و سوال آخر اینکه چگونه رویا و خواب هایی که فهم آن نیازمند به معبر و خوابگذار است می تواند معیار سنجیدن صحت و سقم روایات منسوب به پیامبر باشد؟ 
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

1-سلمنا پیامبر نه رسول و ابلاغ کننده آیات قرآن بلکه راوی آن چیزی است که در خواب می بیند و می شنود.
2-او در عالم رویا شنیده است که از تاویل آیات متشابه قران احدی آگاهی ندارد "و لا یعلم تاویله الا الله " ( سوره ال عمران / ایه 7 )
3- شما به عنوان کسی که ملتزم به تئوری رویاهای رسولانه پیامبر(ص) می باشید چه پاسخی به کسی که تاویل این ایه را مورد پرسش قرار می دهد خواهید داد؟
الف - تایید گزاره قرانی بالا مبنی بر غیر قابل تاویل بودن آیات متشابه = عدول از تئوری جناب دکتر سروش است
ب - انکار گزاره فوق و ادعای اینکه ( لایعلم تاویله الا الله = یعلم تاویله مع الله غیره = تناقض

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

مخلص کلام , تئوری جناب دکتر سروش و رویاهای رسولانه به نظر بنده هیچ گره ناگشوده ای را از قرآن نگشوده و نمی تواند بگشاید.
مضافا اینکه صرف ادعای بلا دلیل ایشان در نحوه کشف حقایق از طریق خواب و رویا کیفیت تحصیل آن در ایمان و عمل مومنین بی تاثیر است.
با این وجود وقتی این تئوری در ماهیت تلقی مومنان در آنچه را که پیامبر دریافت می نماید پا فرا تر می نهد وماهیت وحی را نیز از جنس خواب و رویا توصیف می کند نتیجه عملی این این تئوری بجز خلع ید ازعالمان دین در حوزه های مختلف تفسیر و کلام و فقه و عرفان و ...و سپردن قران به خوابگذاران و معبران و اهل تاویل نخواهد بود.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

ر آخرین مطلبی که نوشتم نکاتی را در 9 بند در مورد قسمت نخست مناظره اقای دکتر عبدالکریم سروش و اقای مهندس عبدالعلی بازرگان که از شبکه بی بی سی فارسی برنامه پرگار پخش شد خدمت دوستان به اشتراک گذاشتم. محدودیتی های فیسبوک مانع از طرح مباحث به نحو تفصیل است . بنابر این چاره ای به نظر نمی رسد مگر تقطیع موضوع و اگراندیگسمان نکات ریز اما در عین حال با اهمیت که ممکن است در لا بلای مطالب مفصل مغفول بماند .
لذا سعی می کنم در این نوشتار بقدر بضاعت مزجات به نکات دیگری از فرمایشات ایشان بپردازم همانطور که گفته شد به باور دکتر سروش تئوری رویاهای رسولانه راه حلی است برای معضلات و تناقضاتی که در قران وجود دارد .
جناب دکتر سروش یکی از این معضلات را اینگونه تشریح می کند : "...ما نمونه هایی در قرآن داریم که کاملا معلوم است که کلام پیامبر است یعنی یک کسی دعا می کند همه دعا هایی که در قران هست این طوری است خدا دعا نمی کند ... رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ / پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مىخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهاى ما را بزداى و ما را در زمره نیکان بمیران / سوره ال عمران آیه 193 ... این ها همه تحت نظریه من "تئوری قران , رویای رسولانه" بخوبی جا می گیرد ..." الجواب - بنده بدون اینکه قصد نیت خوانی در مورد ایشان را داشته باشم و مدعی شوم که جناب دکتر سروش با توجه به اشراف نسبت به قران برای اثبات مدعای خود عالما عامدا با بریدن و قیچی کردن یک آیه از موضع خود قصد به کرسی نشاندن تئوری خود را دارد این احتمال را نیز منتفی نمی دانم که ایشان شدیدا نسبت به این نظریه دچار شیفتگی است و دور از ذهن نیست که برای اثبات نظریه خود در استناد به ایات قران با گشاده دستی و تساهل و تسامح برخورد می نماید و چه بسا همینکه ظاهر ایه ای کمترین نزدیکی را با پیش فرض یاد شده یعنی انتساب ایات به شخص پیامبر داشت از آن سود می جوید.
برای اثبات این مدعا بنده مخاطبین محترم را تنها به خواندن یک ایه قبل و دو ایه بعد از همان ایه و سوره از قران دعوت می کنم که بر خلاف استدلال جناب دکتر سروش صراحتا از کسانی که این دعا را در حال قیام و قعود می خوانند و اینکه خداوند دعای ایشان را اجابت می کند سخن می گوید : ...الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ / پروردگارا هر که را تو در آتش درآورى یقینا رسوایش کرده اى و براى ستمکاران یاورانى نیست ./ ایه 191 سوره ال عمران
و ...فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ / پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملى از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید تباه نمى کنم پس کسانى که هجرت کرده و از خانه هاى خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند بدی هایشان را از آنان مى زدایم و آنان را در باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درمى آورم [این] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست / ایه 195 سوره ال عمران
شایسته است جناب دکتر سروش و یا دوستانی که تئوری ایشان را دربست مور تایید قرار می دهند مرجع ضمائر متکلم وحده در افعال " لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم " و.".لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ " و ... وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ...را در این ایه نشان بدهند .
به نظرم این بار تمسک به خطاب های شاعرانه سعدیا و حافظا در اشعار سعدی و حافظ نیز که لایتجسبک برای توجیه تکرار بیش از 300 قل در قران مورد استناد ایشان قرار گرفته هم برای برگرداندن مرجع این ضمائر متکلم وحده به پیامبر (ص)کاری از پیش نخواهد برد. والله اعلم بالصواب

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

رویا بودن قرآن

شب گذشته اولین قسمت مناظره اقای دکتر عبدالکریم سروش و اقای مهندس عبدالعلی بازرگان از شبکه بی بی سی فارسی برنامه پرگار پخش شد . با اینکه قرار است این مناظره در جلسه ای دیگر ادامه داشته باشد و علی القاعده هر نوع قضاوت در این مورد ممکن است زود هنگام و یا پیشداوری محسوب شود اما بنده بلحاظ مطالعه اثار و شنیدن ادله هر دو بزرگوار و مشاهده برنامه اخیر تصور می کنم اخلاقا مجاز به اظهار نظر می باشم.
به نظرم ورود به جزئیات مطالب و داوری و نقد نظریات جناب سروش به نحو تفصیل خارج از حوصله و قد و قواره یک پست در صفحه فیسبوک است لذا مطالبم را در چند بند خلاصه کرده و توضیحات بیشتر را انشاء الله در آینده و در قالب کامنت پی خواهیم گرفت.
1- به نظر بنده در این مناظره جناب دکتر سروش در رعایت اصول اخلاقی و احترام به مجری محترم برنامه آقای داریوش کریمی که مانند همیشه با متانت سوالات خود را در مورد اشکالات این تئوری مطرح می نمودند قصور داشته از نحوه برخورد جناب دکتر سروش بوی نوعی غرور و تبختر به مشام می رسید 2- صرفنظر از نحوه پاسگویی جناب دکتر سروش به انتقادات و سوالات طرح شده از جانب مهندس بازرگان و جناب کریمی متاسفانه در بیانات ایشان هیچ برهانی برای اثبات تئوری خود شنیده نمی شود و فرمایشات ایشان در این برنامه صرفا ادعاهای بی دلیلی است که ان را مسلم می دانند و به تعبیر دیگر در واقع دلیل ایشان عین ادعاست. 3- جناب دکتر سروش از نحوه نزول وحی بر پیامبر(ص) گفت واینکه ایشان در آن احوال دچار دگرگونی و تحولات سنگین فیزیکی میشود مطلبی که در عین حال که در روایات صحیح در کتب معتبر آمده هیچ دلالتی بر مدعای جناب سروش در خواب و رویا بودن قرآن ندارد. 4- اینکه شعرایی مانند حافظ و سعدی بر سبیل وصف حال اشعاری مانند سعدیا مرد نکو نان نمیرد هرکز و یا ....حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی ..توجیهی است که جناب دکتر سروش برای وجود بیش از 300 ایه قران که با فعل امر قل به پیامبر دستور می دهد تا آنچه به او وحی شده به مردم اعلام کند می آورد حال آنکه قرآنی که خود رادر این کتاب مبین و مبین معرفی کرده دامنش را از هر گونه اتهام و نسبت شعر مبرا می داند ....وما علّمناه الشعر وما ینبغی له إن هو إلا ذکرٌ وقرآن مبین 5- همانطور که گفته شد جناب دکتر سروش به هیچ یک از نقد های تئوری رویاهای رسولانه پاسخ صریح و روشن نمی دهد و متاسفانه جناب مهندس بازرگان هم برغم طرح سوالات مهم و پاسخ اشکالات جناب دکتر سروش به تلقی مسلمانان از فران که از طریق فرشته وحی و روح الامین بر قلب رسول خدا نازل شده و ایات فراوان قرانی در این مورد ...نزل به الروح الأمین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین...از پیگیری پاسخ به این پرسش ها جدیت لازم را نشان نمی دهند. 6- این سوال جناب کریمی در مورد اینکه اگر تمام ایات قران رویاهای پیامبر است چطور مواردی در قران که وصف خواب ایشان و یا طرح خواب های انبیای دیگر مانند ابراهیم و یوسف علیهم السلام است به صراحت خواب توصیف شده هم چنان از طرف جناب دکتر سروش بی پاسخ ماند و همانطور که گفته شد در چند مورد بدون رعایت موازین اخلاقی جناب دکتر سروش سوال ایشان را ناشی از عدم فهم مطلب تلقی نمود. 7- تئوری رویای رسولانه جناب دکتر سروش بیش و پیش از اینکه متکی به دلیل باشد ناشی علت وبه تعبیر ایشان تناقضاتی است که عقل بشری از فهم آن عاجز است.جناب دکتر سروش مدعیاست مسئله جبر و اختیار به شکل تناقض آمیز در قران آمده و نظریه کلام شیعی در این مورد مبنی بر لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین در حقیقت استخوان در زخم است در صورتیکه برغم تناقضات ظاهری ایات قران در این مورد جمع ایات قران از نظر اهل فن ابهامی برای فهم این قضیه در بین پیروان باقی نگذاشته است. 8- به نظر بنده دکتر عبد الکریم سروش در طرح تئوری رویاهای رسولانه برای فراراز سرگردانی و چاله چوله های سوالات بی پاسخ فلسفی و ناتوانی عقل بشری در فهم بسیاری از گزاره های قرانی بجای اقرار به عدم تکافوی ابزار شناخت انسان در درک همه حقایق هستی تلاش می کند تا با فروکاستن این حقایق به خواب و رویا برای دفاع در مقابل منطق امثال آن جراح مشهور که معتقد بود تا در زیر چاقوی جراحی خود خدا را احساس نکند باور نخواهد کرد مفری بیابد غافل از اینکه این تقلا برای بیرون آمدن از این سنخ از چاله ها تنها در غلطیدن در چاهی است که نییجتا موجب بی اعتباری تمامیت حقیقت دین است. 9- شایسته بود جناب دکتر سروش برای اثبات تئوری رویاهای رسولانه که به اعتقاد ایشان تنها با این تئوری می توان معضلات و تناقضات قران را حل کرد با طرح چند نمونه از این تناقضات و رویاهای پیامبر (ص) به تعبیر وتاویل و خوابگذاری آن می پرداختند و یا در صورت عجزاز تعبیر و تاویل, تکلیف مسلمانان را با این خواب های اشفته که قرار است در آخرت حجت خداوند بر بندگان باشد روشن می فرمودند.

  • پرویز رضایی