سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۶۵ مطلب با موضوع «تاملات قرآنی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

محکم و متشابه

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ ...آیات متشابه آنهایی است که مراد خدا از آنها روشن و قطعی نیست و تمیز داده نمی شود ...اگر متشابهات نبود قرآن پیوسته تازه بودن خود را از دست می داد مثلا اگر شخصی داستان جنگ چالدران را که میان قواء شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی اتفاق افتاد بخواند دفعه اول کاملا شیرین و دلچسب خواهد بود , دفعه دوم کمتر از دفعه اول و در دفعه سوم دیگر احتیاج بخواندن نخواهد داشت و خواهد که کتاب آن را بفروشد...
اگر (قرآن) همه اش محکم و واضح الدلاله بود موقعیت خود را از دست می داد اینکه قران با این همه تفاسیر و مباحث در هر عصر احتیاج به تفسیر دارد و ایات آن پیوسته معرکه الاراء و مورد بحث و تبادل نظر است.
در اثر وجود متشابهات است این ایات چند بعدی و حتی پنج بعدی و ده بعدی است که قرآن را زنده نگه داشته و پیوسته مطرح انظار نموده است !!!( قاموس قرآن / تالیف سید علی اکبر قرشی / جلد 4 - ص 2 / دار الکتب اسلامی )
این هم نمونه ای از آرای پانزده گانه مورد اشاره جناب آقای عبد الکریم سروش در مورد آیات محکم و متشابه از دیدگاه عالم و مجتهد بزرگ معاصر ایه الله سید علی اکبر قرشی که موجب شده ایشان ادله کسانی را که در پاسخ اشکالات و شبهات مطرح شده به قرآن به این ایات استناد می کنند کافی ندانسته و راه حل را در ارجاع قران به خواب و رویای پیامبر جستجو نمایند .
واقعیت این است که در فرض صحت چنین توصیفاتی از ایات محکم و متشابه بنده نوعی اگر بجای جناب دکتر سروش باشم عوض تلقی قران به عنوان خواب و رویا بلکل دست از قران شسته و قید مسلمانی را می زنم .
اخر این چه کتابی است که از یک طرف خود را نور ,مبین , مبین, فرقان , کتاب آسان, هدایت برای مردم و ...معرفی می کند و از طرف دیگر برای اینکه تر و تازه بماند و معرکه الاراء و نظرات باشد و مردم با یک بار خواندن آن معانی اش را در نیابند و آن را نفروشند مراد خود را از نزول آن ایات روشن و قطعی بیان نکند و در لابلای ایات دیگر مخفی کند ! حاشا و کلا که این چنین باشد.
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰
اگر سماجت آن است که در آنچه درست است و یاحداقل آن را درست می پنداری پا فشاری کنی بنده آدم سمجی هستم و الا یکدندگی و لجاجت مطلب دیگری است و بنده هم حتی المقدور تلاش می کنم در برابر حق متواضعانه تسلیم شوم .
پرسش : جناب دکتر سروش بر پایه تئوری رویای رسولانه ایات قران را رویاهای محمد (ص) توصیف می کند و معتقد است فهم ایات نیازمند تاویل است .
قران کریم در چند موضع مشرکان و کسانی را که نبوت او را مورد انکار قرار می دادند به آوردن سخنی مانند قران دعوت کرده که به آن در اصطلاح تحدی ( مبارزه طلبی)گفته می شود.
مانند این ایه :
فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ / پس اگر راست مى‏ گویند سخنى مثل آن بیاورند (سوره طور آیه 34)
با توجه به ایه بالا جناب دکتر سروش و یا هر یک از طرفداران تئوری ایشان باید به این پرسش پاسخ روشنی بدهند که در صورت تلقی ایات قران به مثابه رویا چه اثری بر این تحدی های متعدد قران بار خواهد شد ؟
به تعبیر ساده تر آیا کافی نیست تا منکران نبوت هم با فرض رویا بودن وحی در مقابل این تحدی قران ادعا کنند که اگر این رویاها را به ذلیل اینکه تنها او مشاهده کرده و کس دیگری نمی تواند مانند آنها را مشاهده کند , گواه صداقت او بدانیم ما هم می توانیم ادعا کنیم چون ما هم در عالم خواب رویاهایی می بینیم که احدی مانند آن را نمی تواند بیاورد در نتیجه انچه ما نیز در عالم خواب می بینیم همان وحی است ؟!
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

ملائکه بالدار

به مناسبت پست قبل در مورد قران یکی از دوستان سوالی را مطرح فرمودند که به نظرم رسید شاید دیدن این مطلب برای بعضی از عزیزان نیز جالب توجه باشد.
سوال
سلام،حاجی اقا ! پستی گزاشتین راجع به حفظ وتفسیر قران،پس اجازه بدین سوال قرانی بپرسم"در سوره فاطر ایه یک فرشتگانی نام برده شده اند با دو وسه وبعضاچهار بال
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
سپاس خداى را که پدیدآورنده آسمان و زمین است [و] فرشتگان را که داراى بالهاى دوگانه و سه‏ گانه و چهارگانه‏ اند پیام‏آورنده قرار داده است در آفرینش هر چه بخواهد مى‏ افزاید زیرا خدا بر هر چیزى تواناست
بال در این موضوع نشان ونماد چیست،اگر تعداد بال را نشان کارایی بالاتر بدانیم،مگر برای خدای که هر چه را اراده کند می شود،برای دادن کارایی بیشتر به بعضی از فرشتگان ،نیاز به افزایش بال دارد
گفتگو در باره این ایه و منظور از اجنحه در باره فرشتگان زیاد است همچنانکه بسیاری از مفسران معنای آن را بال گرفته اند مانند مفسر بزرگ شیعی طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان و دیگران امثال فیض , زمخشری , بیضاوی و...که حتی بعضی از آنها در مورد محل قرار گرفتن بال سوم هم چیزهایی گفته اند اما با مراجعه به کتاب های لغت و موارد استعمال آن در قرآن معلوم می شود جناح معانی متعدی دارد همچناکه دو طرف شی را دو جناح آن می گویند مثل دو جناح لشگر یا دو جناح (طرف) کشتی و ... و یا میل در فعل جنح در آیه ( ان جنحوا للسم فاجنح لها و توکل علی الله / اگر کفار به مسالمت میل کردند تو به ن میل و توکل به خدا کن ) ایه 61 سوره انفال و یا در مواردی در قرآن به گناه که انسان را از حق متمایل می کند جناح گفته شده است و یا کنایه از تواضع فروتنی است مانند ایه 24 سوره اسراء ( واحفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما ...بال مذلت را از مهربانی بر آندو بخوابان و بگو پروردگارا بر آندو رحم کن ) و...و یا به معنای دست ,بازو , و زیر بغل مانند ایه ( واضمم یدک الی جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء / دستت را بزیر بغلت جمع کن تا سفید و بی علت خارج شود )
آنچه به نظر بنده به صواب نزدیک تر است بیان علامه طباطبایی در المیزان است که اولا ملائکه در این ایه را مختص به ملائکه حاملان وحی ندانسته و عمومیت داده ثانیا اینکه این ملائکه کارگزارانی هستند که به امر خداوند به اموری که مامور اجرای آنها هستند می پردازنداین نیروها اچنحه ملائکه هستند که به تناسب کارهایی که به عهده آنها گذاشته شده از نیروها و امکاناتی برخوردارند همچنانکه پرنده از بالش برای پرواز استفاده می کند والله اعلم بالصواب
مطلب اخر هم که اشاره فرمودید مربوط است به توانایی خداوند در آفرینش که هر چه بخواهد زیاد می کند و اراده خود را در عالم خلق از مجرای اسباب محقق می کند " ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها " و مناصب که بیشتر از چهار منصب نیز ممکن است بدهد .مثلا شخصی رئیس دبیرستان است و در دانشگاه تدریس می کند ممکن است مدیر کارخانه ای هم بشود (به شرط عدم ممنوعیت داشتن بیش از یک شغل📷😄)
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

فرهنگ عزاداری

وقتی هویت یک مذهب و مرام با برگزاری مراسم سالگرد تولد و وفات بزرگان دینی و مذهبی تعریف می شود در نتیجه پیروان برای ارضاء هر چه بیشتر حس مذهبی و دینی خود تلاش می کنند تا در این مراسم و آیین ها حضوری چشم گیری داشته باشند.
همچنانکه در مذهب تشیع به دلیل واقعه مصیبت بار کربلا زمینه برگزاری مراسم عزاداری نسبت به جشن های مذهبی و اعیاد به مراتب آماده تر است .
مضافا اینکه به تبع, متولیان مذهب نیز در ساحت براگیختن احساسات و عواطف پیروان در مقایسه با ساحت اندیشه و معرفت از تبحر و تخصص بیشتری برخوردارند
از آثار این نوع هویت سازی رشد فراوان تعداد ایام سوگواری است که خصوصا در سال های پس از انقلاب رشد بی سابقه ای داشته است, روزهایی به این ایام اضافه شده و بعضا ایامی که در گذشته روز وفات و یا شهادت نامیده می شد در حال حاضر به یک و یا دو سه ,دهه عزاداری تبدیل گردیده است .
دور از انتظار نیست که اگر اوضاع و احوال به همین منوال پیش برود در تمام طول سال مراسم نوحه خوانی و عزاداری برای بزرگان دین جای همه فعالیت های دینی و غیر دینی مردم را اشغال کند و رخت سیاه عزا علی الدوام از تن ها بیرون نرود .
یکی از دوستان مذهبی که معمولا ایه ای تقطیع شده از فرآن را هم برای توجیه همه اعتقادات خود شاهد می آورد برای مدلل کردن غلبه فرهنگ سوگواری و غم و اندوه بر شادی و سرور به این ایه از قران کریم استناد می فرمود که :
.. فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
یعنی : کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند.( سوره توبه / ایه 82 ).
این آیه در مورد منافقانی است که همراه رسول خدا(ص ) به جهاد نرفتند و از این عمل خود و مخالفت بارسول خدا(ص ) شادمان هم بودند فلذا پروردگار خطاب به پیامبر فرمود به آنها که خیال می کنند فرار از جهاد آنها را ازحرارت گرما نجات می دهد، بگو اگر می دانستند به سبب این عمل به آتش جهنم دچار می شوند , هرگز از جهاد تخلف نمی کردند پس کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

بریدن دست دزذ

یکی از شرایط بریدن دست دزد ربودن مال بطور مخفیانه است یعنی اگر سارق در مرعی و منظر عام مالی را از تصر ف مالک خارج و تصاحب کند حتی اگر همه شرایط اجرای حد فراهم باشد سارق محکوم به مجازات سرقت حدی نمی شود .
این شرط بدون آگاهی از عرف و آداب و سنن اعراب شبه جزیره که مورد امضای شارع در آن زمان واقع شده قابل فهم نیست .
شجاعت یک فضیلت بزرگ نزد قبایل عرب به شمار می رفت.برای همین اگر شخصی در خفا و پنهان مال دیگری را می ربود نشانه جبن و ترس مرتکب و سارق استحقاق شدیدترین کیفر را داشت .
امروز کانتکس قضیه هیچ شباهتی با آن روزگار و آن سرزمین ندارد و تکس سرقت نا گزیر باید با کیفری متناسب با زمان و مکان باز تعریف شود.
بلحاظ فقهی نیز ایرادی به چنین رویکردی وجود ندارد متفق علیه در بین علمای اصول این است که حکم از موضوع تبعیت می کند پس در صورت تغییر در موضوع تغییر حکم نه تنها با مانعی مواجه نمی شود بلکه عقلا امری ضروری است .والله اعلم بالصواب
پ.ن
این نوشته صرفا یک اظهار نظر خام و قابل نقض و ایرام است اظهار نظر فضلای محترم حوزه و دانش آموختگان علم حقوق و سایر دوستان فرهیخته می تواند موجبات تعمیق بیشتر موضوع را فراهم نماید.
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

"دیهٔ زن و مرد یکسان است تا وقتی که مقدار دیه به ثلث دیه کامل برسد در آن صورت دیه زن نصف دیه مرد است." / ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی

والله من هم بعد از گذشت هزار و اندی سال از خواندن فتوایی که شیخ کلینی و دیگران از قول امام در مورد تساوی دیه زن و مرد تا ثلث و دو برابر شدن دیه مرد در صورت بیشتر از ثلث دیه نقل کردند دچار تعجب بلکه تحیر می شوم خصوصا وقتی که همین روایات ضد عقل و بدیهیات اولیه مستد قوانین جزایی و جنبه اجرایی هم پیدا کنه !

واقعیت این است که برخلاف ادعاهای آقایان علما و مراجع تقلید در باز بودن باب اجتهاد و نفی اخباری گری وقتی پای فتوی وسط میاد تو همین حوزه های علمیه که دم از عقل و اصول زده می شه روایت حرف اول و آخر را می زنه و کسی بجز موارد "شذ و ندر" جرات "ان قلت" نداره و همه اخباری اند !

در کافی از شخصی به نام ابان بن تغلب نقل شده : به امام صادق (ع) گفتم: درباره انسانى که یک انگشت زنى را قطع مى‌کند مى‌فرمایید چه خون‌بهایى باید تقدیم کند؟
فرمود: ده شتر.
من گفتم: اگر دو انگشت او را قطع کند چند شتر باید بدهد؟
فرمود: بیست شتر.

گفتم: اگر سه انگشت او را قطع کند چه باید بدهد؟
فرمود: سى شتر.
گفتم: اگر چهار انگشت او را قطع کند چه باید بدهد؟
فرمود: بیست شتر.
گفتم: سبحان اللّه، اگر سه انگشت او را قطع کند باید سى شتر بدهد و اگر چهار انگشت او را قطع کند باید بیست شتر بدهد! موقعى که این فتوا را در عراق شنیدیم از آورندۀ آن بیزارى و تبرى جستیم، مى‌گفتیم: این سخن شیطان است.
فرمود: آهسته‌تر اى ابان! این حکم رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله است که فرمود: جراحت زنان تا یک سوم با خون‌بهاى مردان برابر است و چون از یک سوم بگذرد به یک دوم نزول مى‌کند. اى ابان! تو با قانون قیاس مرا مؤاخذه کردى، اگر سنت با قیاس برابر شود دین خدا پایمال مى‌گردد.

پ.ن :
الف - فِی رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ اَلْمَرْأَةِ کَمْ فِیهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ اَلْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اِثْنَیْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلاَثاً قَالَ ثَلاَثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اَللَّهِ یَقْطَعُ ثَلاَثاً فَیَکُونُ عَلَیْهِ ثَلاَثُونَ وَ یَقْطَعُ أَرْبَعاً فَیَکُونُ عَلَیْهِ عِشْرُونَ إِنَّ هَذَا کَانَ یَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ اَلَّذِی جَاءَ بِهِ شَیْطَانٌ فَقَالَ مَهْلاً یَا أَبَانُ هَکَذَا حَکَمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَلْمَرْأَةَ تُقَابِلُ اَلرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ اَلدِّیَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ اَلثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى اَلنِّصْفِ یَا أَبَانُ إِنَّکَ أَخَذْتَنِی بِالْقِیَاسِ وَ اَلسُّنَّةُ إِذَا قِیسَتْ مُحِقَ اَلدِّینُ ./ الکافی , جلد 7 , صفحه 299

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

ما و قران

ماه رمضان رسید حسب مشهور این ماه , ماه قران است و بنده نیز تصمیم گرفتم به سهم و بضاعت اندک خود و روال سال های پیشین (با عنوان نکته های قرآنی ) به ایاتی از این کتاب که شاید برای دوستان مفید باشد اشاراتی داشته باشم. 
متاسفانه در طول تاریخ اسلام شاهد این مطلب هستیم که برغم دعوت قران به وحدت و یک پارچگی خیلی زود تفرقه و شقاق جای خود را به همدلی و وفلق اولیه مسلمانان صدر اسلام داد و دین خدا به دهها و صدها مکتب و مرام و مسلک تقسیم شد . 
با کمال تاسف اسلام که مکتب هدایت و نقشه راه کمال و وارستگی انسان بود به محاق رفته و مسلمانان به شیعه و سنی , فقیه و صوفی , اعتزالی و اشعری , متکلم و فیلسوف ,اخباری و ا صولی و... تقسیم و در این میان قران خود به صورت ابزاری در دست این گروه و آن گروه در آمد تا با تمسک به ایه و یا ایاتی از آن هر چند برخلاف سیاق و اسلوب تفسیر باورها و عقاید خود را با قران هماهنگ و همنوا بدانند .
به عنوان مثال :
ملا صدرای شیرازی در اثبات نظریه فلسفی حرکت جوهری خود و بعد ها توسط شاگردان مکتب او به ایه 88 از سوره نمل استشهاد می شود که :

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ / و کوهها را مى ‏بینى [و] مى ‏پندارى که آنها بى‏حرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند [این] صنع خدایى است که هر چیزى را در کمال استوارى پدید آورده است در حقیقت او به آنچه انجام مى‏ دهید آگاه است

در صورتی که از سیاق ایه و آیه پیش از آن (ایه 87) که می فرماید :

وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ / و روزى که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است به هراس افتد مگر آن کس که خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند...
هر عقل سلیمی متوجه می شود که ایه مورد استشهاد نه تنها ارتباطی به حرکت جوهری مورد ادعا ندارد بلکه اصولا ایه یاد شده در مقام بیان قیامت و بر هم خوردن نظام هستی است ...ادامه دارد.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


با توجه به وعده ای که داده بودم اگر خداوند یاری کند و با اقبال همراه باشد در هرروز از روزهای ماه رمضان به نکاتی کلیدی از ایه و یا آیاتی از سی جزء که بطور معمول برای ختم قران که در آن روز بخصوص تلاوت می شود خواهم پرداخت با این امید که از همفکری دوستان در فهم عمیق تر این ایات نیز بهره مند شوم.

چزء یکم / ایات منتخب 13 و 14 از سوره بقره :

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ / اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ 
ترجمه : 
و چون با کسانى که ایمان آورده‏ اند برخورد کنند مى‏ گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهاى خود خلوت کنند مى‏ گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند مى ‏کنیم / خدا [است که] ریشخندشان مى ‏کند و آنان را در طغیانشان فرو مى‏ گذارد تا سرگردان شوند
با نظر به ایات بالا شاید این پرسش طبیعی به نظر برسد که ما مسخره کردن افراد لجوج و معاند را با دیگران می فهمیم اما تصور اینکه خداوند که کمال مطلق است چگونه در برابر آنها دست به مقابله به مثل بزند و آنها را به تمسخر بگیرد قابل فهم نیست مضافا اینکه در ایات دیگری از قران نیز شاهد چنین وعده و تهدیدی از طرف خداوند برای تقابل و مقابله به مثل با افراد مکار , نسیانگر, متجاوز و بدکار هستیم!
مانند :

1. (انما نحن مستهزؤون الله یستهزیء بهم…) / بقره 14و 15
2. (نسوا الله فنسیهم).توبه 67
3. (ومکروا ومکر الله).ال عمران 54
4. (فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه).بقره 194
5. (وجزاء سیئة سیئة مثلها) شوری 40

در مورد پاسخ به پرسش چنین به نظر می رسد که در هر زبانی برای زیبایی و برجسته کردن جنبه های هنری و تناسب های آوایی کلام از صنایعی استفاده می شود که در زبان ما به آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع بدیع مشهور است .
مانند صنعت : سجع , ترضیع,جناس,تضاد, عکس, اغراق, تمثیل, لفو نشر, تلمیح و...
مشاکله هم از صنایع بدیعی و ادبی است که در موارد متعدی در قرآن بکار رفته است . به طور مثال اگر کسی از شما بپرسد «کجای شما درد می‌کند؟» و شما در پاسخ او بگویید «من فقط جیبم و کیفم درد می‌کند» مرادتان این است که مشکل یا بیماری جسمی ندارید؛ ولی مشکل و ضعف مالی دارید. به کار بردن درد طبق کاربرد اولیه آن درباره جیب و کیف، یکنواخت گویی یا مشاکله است. برخی از صاحبنظران، مشاکله را چنین تعریف کرده‌اند: ذکر شیء به لفظی غیر از لفظ مقرر برای آن، به سبب مجاورت آن لفظ.

کند گر بر تو ظلم از کین بد اندیش / تو هم آن ظلم کن بر وی میندیش

ظلم در مصرع دوم به معنای جزا و پاداش عمل بد است که به مناسبت مجاورت با ظلم اول، به این لفظ تعبیر شده است. 
از این شیوه و صنعت در قرآن فراوان بکار رفته از جمله درباره استهزا ، مکر ، نسیان و خدعه که به خدا نسبت داده می‌شود - همه از باب مشاکله است.
پ.ن 
وکی فقه / وکیپدیا

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


پیروی در عمل است نه با ادعا 
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ
همانا سزاوارترین افراد به ابراهیم، کسانى هستند که از او پیروى کردند و (نیز) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آورده اند (سوره ال عمران آیه 68 )
اما بعد . 
نماز ظهر را تا زمانی "با مردم "بگزارید که سایه آفتاب به قدر جای خفتن بُزی گردد .
و نماز عصر را زمانی" با مردم " بگزارید که آفتاب سفید باشد و تابنده و از روز آن قدر مانده باشد که در آن دو فرسنگ راه توان پیمود . 
و نماز مغرب را تا زمانی" با مردم " بگزارید که روزه دار ، روزه می گشاید و حاجی روانه منا می گردد 
و نماز عشاء را زمانی با " با مردم " بگزارید که شفق پنهان گردد تا ثلثی از شب بگذرد 
و نماز صبح را زمانی "با مردم "بگزارید که هر کس صورت دیگری را تواند شناخت و نماز را در حد توان ناتوان ترینشان به جای آرید ، که موجب فتنه انگیزی شان نگردید . 
( نامه 52 - نهج البلاغه ) 
خصوصیات نماز شیعیان حقیقی علی (ع) : 
ا- نماز های پنجگانه در پنچ نوبت خوانده می شود نه در سه نوبت
2- هر وعده از وعده های پنچگانه نماز همان گونه که از اسمش فهمیده می شود وقت معینی دارد یعنی نماز صبح هنگام صبح, نماز ظهر هنگام ظهر, نماز عصر هنگام عصر و قس علیهذا ...فکر نمی کنم درک این موضوع نیازمند توضیح باشد.
3- نماز های پنچکانه در پنج نوبت و"با مردم" (به جماعت ) اقامه می شود .
4- منظور از فتنه و فساد طول دادن نماز است که موجب شرکت نکردن ناتوانان و ضعیفان در نماز شود مثلا امام جماعت بعد از حمد سوره بقره را تلاوت کند.
هر کدام از دوستان در محله خود مسجدی را سراغ دارند که در آن مسجد با اوصافی که امام اول شیعیان توصیف فرمودند نماز های پنجگانه اقامه می شود آدرس مسجد را به شیعیان مخلص علی (ع) بفرمایند تا در ثواب لا تعدوا و تحصو ها ی شرکت در چنین مسجدی شریک شوند.
خصوصیات نماز مدعیان شیعه حقیقی علی (ع) :
ا- نماز های پنجگانه در سه نوبت خوانده می شود نه در پنج نوبت.
2- وعده های پنچگانه نماز برخلاف آنچه که از اسمش فهمیده می شود وقت معینی ندارد یعنی می توان نماز عصر را هنگاه ظهر , نماز عشا را در وقت مغرب و قس علیهذا ...بجا آورد.
3- نماز های پنچگانه اصولا در سه نوبت و غالبا "فرادی" (به تنهایی ) اقامه می شود .ضمن اینکه کسانی که اصرار بر جماعت دارند معمولا دو وعده توفیق اقامه نماز جماعت در مساجد را می یابند.
4- منظور از فتنه و فساد طول دادن نماز است که موجب شرکت نکردن ناتوانان و ضعیفان در نماز شود مثلا امام جماعت بعد از حمد سوره بقره را تلاوت کند.در این خصوص باید انصاف داد که این شرط رعایت می شود و معمولا بعد از سوره حمد ائمه جماعت به سوره قل هو الله احد اکتفاء می کنند و شاید به همین خاطر باشد که خیلی از مامومین بعد از چهل پنجاه سال شرکت در نماز جماعت بجز این سوره, سوره ای از قرآن را حفظ ندارند .

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


شفاعت
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از آنچه به شما روزى داده‏ ایم انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و کافران خود ستمکارانند/....کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت‏ سرشان است مى‏ داند (ایات 254 و 255 سوره بقره)
شفاعت از موضوعاتی است که از در طول تاریخ اسلام از اسباب اختلاف بین مذاهب و شخصیت های دینی و مذهبی بوده و هست تا جایی که بعضی کلا منکر و بعضی منکران را تکفیر می کنند .
اما به نظرم هر دو دسته در این مسیر راه افراط و تفریط را پیموده اند واقعیت آن است که اجمالا شفاعت در ایاتی از قران تایید و در مواردی نفی شده است دوستان حتما توجه دارند که بحث مفصل در این خصوص خارج از حوصله یک پست فیسبوکی و چند کامنت ذیل آن است فلذا بنده به بهانه ایات فوق صرفا نتیجه تاملات خودم را بیان می کنم .
به نظر من همانطور که منکران شفاعت با توجه به صراحت ایات متعدد قران که در مقام اثبات اصل قضیه است به خطا رفته اند طرفداران پر و پا قرص آن نیز که باب ان را به پهنای زمین و آسمان باز کرده اند تا جایی که راه تجری را در عمل به انواع معاصی و کبائر برای دسته ای با توسل به بزرگان دینی و مذهبی باز نموده اند به بی راهه رفته اند.
اگر مخالفان موضوع شفاعت با انکار خود شفاعت صحیح و قرانی را ندیده گرفته اند در مقابل آنها اهل غلو نیز "من عندی " با توسل به شخصیت های دینی و پاکان شیپور شفاعت را از دهان گشادش دمیده و تصور کرده اند که در اخرت بجز به اذن و اراده الله جل جلاله احدی را یارای واسطه گی و میانجیگری هست تا بتواند گناهکارانی را که مستحق عذاب اند از عقوبت اعمال خود برهاند ( أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ / پس آیا کسى که فرمان عذاب بر او واجب آمده [کجا روى رهایى دارد] آیا تو کسى را که در آتش است مى ‏رهانى..سوره زمر ایه 19) 
ایه 255 سوره بقره که به نام ایه الکرسی مشهور شده و متاسفانه مورد سوء برداشت اهل غلو در مورد شفاعت است به قرینه ایه قبل از آن که صراحتا مومنین را از روزی که شفاعت و دوستی در کار نیست برحذر می دارد با بیان استفهام انکاری "مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ " هر گونه شفاعتی را بدون اذن و اراده خداوند نفی و با عبارت " یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ..." و اینکه تنها اوست که از پیش و پس همه انسان ها آگاه هست علت اختصاص شفاعت را به خداوند حکیم و عالم مطلق جهان هستی مدلل می فرماید (والله اعلم بالصواب)

پ.ن

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ / .... مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ...

  • پرویز رضایی